زندگی آفتابی | ||
لینک دوستان
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
|
صحرا نشینی معاویه همسفره بود. و بزغاله بریانى را که بر سفره بود، مى درید و به اشتهاى تمام مى خورد. معاویه او را گفت: چنان او را مى درى که گویى مادرش شاخت زده است. و او گفت: تو چنان بر او مهر مى ورزى، که گویى مادرش ترا شیر داده است .
|
موضوعات وب
آرشیو مطالب |