زندگی روستایی

   

این روزها ، هرعصرجمعه  به  یکی از روستاهای اطراف شهرمان می روم.(عکس فوق دزدیه اصلاهمچین روستایی نداریم صرفا جهت رنگ ورو دادن به وبلاگ عکس فوق را گذاشتم)

وارد روستا که شدم به نظر می رسد خانه ها را هرجور که دلشان می خواسته ساخته بودند . واصلا تابع نظم خاصی نیست. 

اما برای آنها منظم است !

خانه های بزرگ که دور تا دور آن ،اتاق ساخته بودند وگویا کاروانسراست . 

در هر اتاق یک خانواده زندگی می کند.بعضی ها  چندتا بچه دارن وبعضی ها تازه ازدواج کردند. 

در کل اگه خوب نگاه کنی همه با حداقل امکانات زندگی می کنند و همه خوشحالند وضع خانه ها در مقایسه با شهر، به ما می گوید که :خانه های آنها موقت است و دلبستگی به دنیا ندارند. 

آدم در لحظه اول می ماند چه بگوید اما باکمی تامل می فهیم که واقعا دارند زندگی می کنند. 

زندگی کاملا طبیعی دارند . هرکس کمکی بخواهد یاری می بیندوهمه از جیک وپیک هم باخبرند.  

هرچند از مسائل سیاسی باخبرند اما وقت خود را برای این چیزها صرف نمی کنند ! 

به وضع موجود قانعند شاید بخاطر اینکه نمی توانند عامل تغییر باشند ویا شاید واقعا به تقدیر خود راضی اند.

از بین این آدمها کسانی به شهر رفته اند اما دیگر این خلقیات را ندارند.عجیب است .نمی دانم زمین شهر فرق می کند یا مردمش ؟! 

گاهی ،شبها با خود می اندیشم که برای چه ما این همه غصه می خوریم پول جمع می کنیم وخانه می سازیم ؟ مگر ما تا ابد اینجاییم؟ چرا در کنار امکانات شهری اخلاق روستایی وجود ندارد؟

ولاکن موقعی که صبح می شود هم چیز را فراموش می کنم ودوباره به دنبال پول می روم ودوباره شهریِ مادر زاد می شوم. 

گاهی باید در شب ماند واز تاریکی استفاده کرد تا روشنایی معنا بدهد. 

چی نوشتیم ما ؟

نظرات 6 + ارسال نظر

سلام متشکرم از بازدیدتان

سلام همچنین

هاشم 1391/09/22 ساعت 14:51

در شهر همه چیز برعکس است:
آبها در روستا به سرازیری میروند، در شهر فواره ها آب را سربالا میبرند...

در شهر همه چیز از همه بریده است. خیابانها مثل قیچی از وسط شهر میگذرند و شهر را تکه تکه میکنند...

کاشکی من هم یک روز همراه یکی از جاده ها از شهر بیرون میرفتم، با یکی از این جاده ها که پیچ میخورد و میرود تا به روستای ما برسد.

"قیصر امین پور"

گروهک سایبری عاشورا 1391/09/22 ساعت 18:57

سلام اقای باوی چه خبر به نظرم وبلاگتون خیلی بایخ(علکیه)مطالب خوب بنویسین و به شما اخطار میدم اگه تا 24ساعت دیگه وبلاگتون رو حذف نکنید وبلاگ شما مورد هک گروهک ما قرار می گیرد.

لرزیدیم شایدهم .........

عبدالرضا البومحسین 1391/09/22 ساعت 20:35

سلام شیخ یا خویه ابوعدنان حچی الیل النهار یمحی................

سلام صح السانک

سلم . شرح جالبی از خودتان نوشته اید ببخشید یه خورده خندیدم

دعوتید به : " خانه ی پروانه ها..."

سلام ممنون از حضورتان دعوت شما را می پذیریم

سلام از لطفت ممنونم. پست جدید را هم خواندم .واقعا راست گفتی. آفرین

سلام ممنون از حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد