یاد دارم

پروین اعتصامی: 

یاد دارم یک غروب سرد سرد / میگذشت از کوچه ی ما دوره گرد

دوره گردم کهنه قالی میخرم / دست دوم جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم / گر نداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست / عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول سال است و نان در سفره نیست / ای خدا شکرت ولی این زندگیست

بوی نان تازه هوش مارا برده بود / اتفاقا مادرم هم روزه بود

دیدم چهره اش لک برداشته / دست زیبایش ترک برداشته

سوختم دیدم که بابا پیر بود / بدتر از او خواهرم دلگیر بود

باز آواز درشت دوره گرد / پرده ی اندیشه ام را پاره کرد

دوره گردم کهنه قالی میخرم / کاسه و ظرف سفالی میخرم

خواهرم بی روسری بیرون دوید / گفت آقا سفره خالی میخرید