انشا

بنابرفرمایش یکی از دوستان که فرمودند(( خاطرات مدرسه را بنویس جالب است )) 

ما نیز از پیشنهاد ایشان استقبال کرده منبعد سر فرصت خاطرات را در این قسمت جای می دهیم 

امروز بچه ها امتحان انشاونگارش داشتند. از آنجا که حوزه بزرگسالان نیز به مدرسمان محول شده شاهد اوج آموزش در مملکت اسلامیمان هستیم! 

خاطره اول را از آنها می گو یم . 

دوموضوع  انشا یکی شرح حال گنجشکی که در باران وطوفان گیر کرده را بنویسید  

ودومین موضوع یک خاطره شیرین از زندگی خود تعریف کنید. 

یکی از این بنده خداها در مورد پرنده چنین نوشته بود: 

گنجشک بیچاره در باران گیر افتاده بود او آن طرف لانه ای داشت که دو تا بچه در آن بودند .پرنده بال بال می زد وبه فکر بچه هایش بود او می خواست سریعتر به خانه برسد تا به آنها شیر بدهد!!!!!!!! 

پدرشان هم در خانه نبود ولانه شان تاریک است!!! ...........................

 

موضوع خاطره شیرین را به صورت عکس در ادامه مطلب بخوانید

 

بفرمایید کجای خاطره شیرین بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 7 + ارسال نظر

سلام
تبریک به خاطر وبلاگ خوبتون.راستی اگه رو بقیه مظالب کلیک کنید عکسها رو مشاهده می فرمایید.

سلام ممنون


سلام دوست عزیزم

در شب آرزوها
سبد آرزوهات پر از گل یاس
قلبت سرشار از خدا
... و هر چه زیبایی است
در رگهای زندگی ات جاری باد

التماس دعا / ناهید


.

.

اللهم صل و سلم و زد و بارک علی رسول الله و اله الاطهار

.

سلام.اول اومدم فقط بهتون بگم آپم و برم ولی آپتون انقد قشنگ بود که وادارم کرد تا ته بخونمش.
واقعا فوق العاده بود مخصوصا انشای اول.خواهشا کم لطفی نکنین و بیشتر از خاطرات مدرسه واسمون بذارین.
واقعا لذت بردم...
راستی آپم خوشحال میشم تشریف بیارین

سلام حتما سر می زنم

یاس 1392/02/30 ساعت 15:53 http://nasimsahari.blogsky.com

سلام
به به چه انشایی!

خاطرات مدرسه شیرینی های تکرار نشدنی اند...

ماهان 1392/03/06 ساعت 15:06 http://hobabezakhm

درود بر ابوعدنان

روز پدر مبارک

ازاینشاهکارای شیرین بازهم بنویس تاحلاوت آن درذائقه ها ماندگارترشود چون سراسر خاطره است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد