وزیر علوم از من عذر خواهی کرد.

در کلبه حقیرانه  خود در فکر مسائل سیاسی کشور و رتق وفتق امور بودیم که ناگهان تلفن زنگید. (زنگید:نوعی زنگ خوردن تلفن که ترس طرف مقابل را نیز منتقل می کند)کد تهران بود 021

ماهم فورا گوشی را برداشتیم .از آن طرف  مرد متشخصی پشت تلفن بود .(نتیجه:یعنی خانم نبود)  

بعد از معرفی خویش بعنوان وزیر  فرهنگ (آموزش وپرورش ) شروع به مقدمه وموخره کردن نمود که اله وبله که وزیر محترم دانشگاهها با حضرت عالی کار داشته  وبخاطر عملکرد ضعیف در واحد پیام نورمرکز اهواز که خاطر شما را مکدرفرمودند  

می خواهند از شما طلب بخشش  وعفو نمایند . 

لاکن چون روی وگوش شنیدن حرفهای شما را نداشتند! ما را واسطه قرار داده تا نظر مساعد شما را جلب کنیم.ولاغیر!   

سپس وزیر محترم علوم ودانشگاهها پشت خط آمدند وکلی از بابت تصحیح برگه اینجانب با کلید اشتباه، عذرخواهی فرموده واز اینکه ضربه روحی به اینجانب واردشده شرمساربودند . 

ما هم مغرور نشدیم وکلی به آنها امید دادیم وبرایشان توضیح دادیم که این اتفاقات طبیعی هستند . وکلی به آنها دلداری دادیم .(بنده خداها ممکن بود استعفا دهنداین قدر وضعیت وخیم بود!)

تلفن را قطع کردیم وکلی مغرور شدیم .بلی در مملکت ما چقدر پیشرفت حاصل شده .؟که دو زیر بخاطر تصحیح اشتباه یک برگه اینقدر عذرخواهی کردند .چقدر در این مملکت به دانشجو جماعت بها می دهند؟ واقعا دول غربی باید ما را سرمشق که هیچی باید سرکتاب بگذارند.ولاغیر.

در این افکار بودم که صدای عیال محترمه  از طبقه پایین گوشمان را هم چون نسیم خشمگین سحری نوازش داد :بلند شو چقدر می خوابی ؟ بروشهریه عدنان را پرداخت کن الان مدارس پر میشن .جا نمی مونه! 

تازه فهمیدیم که آنچه رخ داده خوابی بیش نبود .از ترس اینکه مبادا کسی از خواب ما باخبر شود شروع به سوت زدن کردیم . 

اگر وزرا بفهمند این حقیردر خواب چه دیده، به اتهام بدعت محکوم به اعدام می شدم!خدایا شکرت که خواب  ما یوزرنیم و پسورد ندارد که حک شود.وهیچ دوربینی در ایران قادر به ضبط آن نیست!

**پرانتز باز(ما چندی پیش یک عدد امتحان سه واحده در مرکز پیام نور اهواز بصورت الکترونیک داده بودیم که متاسفانه با کلید اشتباه تصحیح شده بود ومسولین مرکز قرار است آن را درست کنند که تا کنون موفق به این امرنشدند علاوه بر این تا کنون موفق به داخل شدن به دانشگاه نشدم .نه اینکه توفیق نباشد نه خیر .اتفاقا ایشان هست به همین خاطر نمی گذارد ما برویم داخل. جواب تلفن را که عمرا بدهند .به دلمان مانده یکی گوشی رابردار به ما فحش بدهد  یا اصلا فقط فوت کند)پرانتزبسته. 

نظرات 15 + ارسال نظر

سلام ازقدیم گفتند خواب دیدی خیر باشد
درود از یکی از سبکهای رایج در طنزنویسی به خوبی استفاده کرده اید .

سلام ممنون که بهم سرزدی
ها؟

سانی 1392/04/02 ساعت 00:12 http://www.saani.blogfa.com

سعید 1392/04/02 ساعت 01:16

سلام روز بد نبینی برادر!
این دانشگاه پیام نور که بعضی مغرضین به علم آن را دانشگاه پیام گور نامگذاری کردند و می کنند ان شا الله که گذرت به آن نخورد ولی ما متاسفانه گذرمان به درش افتاد و بلای قضیه بعد از اتمام درس پیش آمد و زمانی که در دانشگاه تهران درس می خواندم و از دانشگاه تهران استعلام گرفتند و من با اینکه با دانشگاه پیام نور سوسنگرد تصفیه حساب کرده بودم و گواهی موقت گرفته بودم در جواب استعلام دانشگاه تهران مرا متهم کردند که مبلغ 18000ریال (درست خوندید هیجده هزار ریال نه 18000 میلیارد ریال یا تومان یا 3000 میلیارد تومان) به دانشگاه بدهکارم و جواب استعلام را ندادند و ما می دانیم که چه بخور بخوری در این دستگاه های عریض و طویلی درجریان است و من مجبور شدم سه بار از ملاثانی بلند شوم و خطر جاده ی مرگ ملاثانی و سوسنگرد را به جان بخرم و کلی بنزین و وقت و ... خرج کنم تا یک فیش هزاروهشتصدتومانی حضورشان تقدیم کنم و بعد از دوسال و نزدیک به فارغ التحصیلی ام فهمیدم که جواب نداده بودند و خدا رو دعا می کنم که گذرتان به دانشگاه پیام نور خوزستان واقع در کیانپارس هم نیفتد که اونجا از همان دم در و نه بیش تر دست رد به سینه تان می زنند و انگارکه یک سازمان امنیتی سیاسی سفارتخانه یا نمی دونم چی هست که اجازه ورود به احد الناسی نمی دهند مگر خودشان وسوال من این است که در اندرونی خودشان چکار می کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا هر که سنگ در چرخ کار ارباب رجوع بگذارد را هلاک کناد.

فکر کنم فقط خوزستان اینطور باشه

بی نقاب 1392/04/02 ساعت 11:27

بله این مقولات رو فقط در خواب میتوان دید.

عکسمو دیدی وزیر داشت بهم جایزه میداد؟؟؟؟؟



میگفتی من بهش بگم؛آخه من باهاش دوستم دی: بهم لوح تقدیر داده

دیدم اول فکر کردم فوتوشاپه
مبارکه خوشحال شدیم

سلام ابوعدنان
مثل همیشه خیلی جالب بود و خواندنی
و بی تعارف میگم از خوندن آپ های شما واقعا لذت می برم
چیزی متفاوت از وبلاگ های دیگس
مانا باشید

سلام ممنون که روحیه دادید

راحی 1392/04/04 ساعت 20:04 http://oryanieeshgh.blogfa.com

برای

دردهایم نشانه میگذارم


تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم

ܓܨܓܨܓܨ

باید راز بـــُزرگـــی را

به تو بگویم...

این که در نبــودَت،

آســـِمــان آبـــی نیـــــست...

ܓܨܓܨܓܨ

شب ها اینجا آنقدر دل گیر است


سوت قطارهایش

نیمه شب هر آدمی را وسوسه می کند

برود وهیچ وقت باز نگردد.!!!

ܓܨܓܨܓܨ

جاده هنوز خیس است

و من همچنان می روم...

به خیال رد پای اشکهایت...

ولی تردید مرا زجر می دهد...

نمی دانم

این خیسی اشکهای توست

یا...
خیسی شرم این جاده

از شکست دوباره من؟؟

ܓܨܓܨܓܨ

نوشته های در ب در 1392/04/07 ساعت 03:28

به به عالی نوشتید
موفق باشید

ممنون

.. 1392/04/07 ساعت 17:38 http://mfarzt1.blogfa.com

عیدتان با تاخیر مبارک :)

مراجعه به مثال ماهی

میسیـــــــــــــ اومدی وبم
وبتــــ هم خعلی خووبهـــــــــــ

ممنون

تا با دست انتظار


شیرینی وصال را به کامم بریزند .

دلم می رود به خیال تماشایت


تمنایت می کنم ای منتهای ارزوها

دریاب مرا که بی تو من مردابم

شیعه؟ 1392/04/09 ساعت 14:46

سلام علیکم، انشاءالله هرچه زودتر شاهد ظهور امام عصرمان باشیم و همه ما را برای خدمت بپذیرد. یا علی

سلام انشاالله

از عجایب سیگار همین بس که
آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده . . . !

آهای بی وفا آپم چرا سر نمیزنی

باور کنید حال و هوایم مساعد است
این شایعات شیوه ی بعضی جراید است
یک صبح
تیتر می شوم: این شخص...
[بگذریم]
یک عصر
خوانده اید... و تکرار زاید است
من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم
باور نمی کنید؟ همین شعر شاهد است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد