بشتابید همایش برگزارکنید

واضح ومبرهن است که ما ایرانیها به دنبال طرحهای تازه وبدیع بوده ،تا اوقات خودمان را در ادارات سپری نماییم .تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست . 

لاکن اگر یکی از ما طرحی ارائه داد بقیه همانند چینی ها عمل کرده وشروع به تکثیر وکپی آن عمل می نماییم .  

(با ادای احترام به کشور دوست وبرادر چین وماچین-در مثال مناقشه نیست{ترجمه چینی ضرب المثل:نو چین این چان})

عند المطالبه یک مثال بر اذهان شما عارض خواهم نمود تا ذهنتان منور شود و روحتان شاد. 

در حکومت 8ساله سردار طرحهای متنوع ، استاد کنونی دانشگاههای ایران،وموسس دانشگاه فارسی زبانان ، آقای احمدی نژاد دامة طرحاته ؛مسولین ما هر روز از فرط بیکاری وصرفا جهت تنوع زنگ مدارس را به بهانه های مختلف می کوبیدند که نشان دهند طرحی که داده اند بسیار مهم است ویک مسئله مهمی عنوان می کنند!!  

از انجا که دیواری کوتاهتر از دانش آموزان نیست غالبا تمام طرحها به دانش آموزان منتهی می شود. 

(البت این طرحها با تعطیلی کلاسها همراه است که دانش آموزان خوشحال می شوند ومدیر ومعاونان مقهور)

این کار آنچنان ادامه پیدا نمود که ملت ودولت ونمایندگان عوام الناس ،همصدا نواختن زنگ مدارس را طی بیانیه های مختلف محکوم کرده وعنوان نمودند که دیگر زنگها نواخته نشود؛تا شاید قافله آموزش به راه خود ادامه دهد واز سر منزل مقصود باز نماند. 

با تعویض دولت و روی کار آمدن دولت تدبیر وامید مسولینی که پولی بر دست مانده، داشتند ؛به فکر نواختن زنگ افتادند. 

 لاکن مصوبات به آنها اجازه نمی داد زنگی را بنوازند وپولها را تقدیم ملت کنند ونامشان را در تاریخ ثبت کنند.  

فلذا از آنجایی که ما ایرانی هستیم ودر احداث راه خبره ایم ؛پس جرقه امید زده وتدبیری بدیع اندیشیده شد.مسولین به فکر افتادند تا همایش ونمایش ومانور برپانمایند . مثلامانور زلزله ،همایش اعتیاد،وامثالهم . 

هر روز اطفال ما در همایش ونمایش شرکت می کنند وبعضا الحق والنصاف  نیز مفیدند وما منکر آن نیستیم .چون اطفال ما پول مفتی ، از این همایشها به منزل می آوردند وکمک خرجی ما می شود واین همایشها از کسب علم بهتر نمودپیدامی کنند. 

لاکن وصدها لاکن ،این مطالبی که در این مراسمات گفته می شود در گوش اطفال ما نمی رود گویا مطالب بزرگ تر از گوش اطفال ما می باشند! وگاهاً برعکس جواب می هد. 

نمونه همایش اعتیاد در فرزند ابله ما برعکس جواب داد. نامبرده ضمن خرید نیم تیغ تریاک (العیاذبلالله )از جنب مدرسه کذایی معلوم النام ،آن را به منزل آورده ومی فرمایند به این می گویند تریاک !!! وبا افتخار می فرماید:من به دور از چشم برداران مامور انتظامی خریداری کردم !!!! 

(لازم به ذکر است نیم تیغ تریاک خریداری شده طی تشریفات رسمی ودر یک همایش تکمیلی معدوم شد!لذا معتادان عزیز از مراجعه به منزل این حقیر جداً خوداری فرمایند)

مخلص کلام اینکه توصیه ما به مسولین این است که تا دیر نشده ؛بشتابید وهمایش برگزار کنید تا ممنوع نشده!