فرهنگ محرم یافرهنگ محروم

محرم مظهر تشیع ومریدان علی وفرزندش می باشد.از زمانهای کهن در محرم وصفر مراسمات ویژه ای برگزار می شود وحال وهوا ی شهرها ولهاعوض می شود. 

آدمها در حالی که غمگینند دلهایشان مسروراست چون می دانند که دارند بهترین  کار زندگیشان را انجام می هند. 

نمی خواهم در مورد محرم بگویم چون عددی نیستم اما می خواهم چند تذکر بدهم شاید کسی بخواند واندکی تامل کند. 

همان حسینی که برای آن سینه می زینم در مورد احترام به صاحبان علم وبزرگان وپیرمردان سفارش زیادی به ما کرده است . وما باید اطاعت کنیم .بافرارسیدن محرم بازار اهل منبر داغ می شود وهر کس دوست دارد خطیب ومنبری خود را بر منبر بنشاند در این بین کسانی هستند که از دیرباز منبری بوده اند وحق آب وگل دارند ولاکن به سبب بالارفتن سن توانایی رقابت با خطیبان جوان را ندارند فلذا به بدترین صورت کنار گذاشته می شوند.بعضی ها هم با تبلیغات سوء سعی در جلب آرا عمومی برای خطیب خود دارند که این کاردیگر بدتراز همه است . 

هشدار:خطیب جوان شماهم روز ی پیرمی شود! 

دومین کار که بیشتر سلب آسایش مردم است .وبه بعضی ها آزار می رساند صدای بلندگوهای مساجد وتکیه ها وحسینه ها است . 

همه می دانیم که در مورد حقوق همسایه ائمه چه مواردی متذکر شدند وما لازم ندیدیم بیان کنیم. 

غالبا در زمان قدیم برای نشان دادن محل عزاداری وهمچنین رساندن صدای خطیب به منازل برای استفاده کسانی که بنابه دلایلی نمی توانند در عزاداری شرکت کنند از بلند گواستفاده می کردند  

لازم به ذکر است که آن زمان یک یا دوجا مراسم برگزار می شد ومردم در هر دوجا شرکت می کردند لاکن اکنون در هر خیابانی یک مسجد ویا تکیه برقرار است وروشن بودن بلند گوهای آنها با هم هیچ ثمره ای ندارد بجز مردم آزاری ! چون کسی چیزی متوجه نمی شود.

جالب اینکه وقتی با مسولین مساجد صحبت می کنم می گویند :اگر مراسم جشن و بزن بکوب بود که چیزی نمی گفتید .فرض کن مراسم از آن نوع باشد. 

به این می گویند جواب بدتر از عمل ! 

ما نمی دانیم بعضی مردم چگونه فکر می کنند وتابع چه قانون وچه کسی هستند واقعا بعضی وقتها ما از لحاظ فرهنگی محروم هستیم .......خلاصه از ما گفتن بود  

نتیجه :کلیه ی این مراسمات مستحب هستند مبادا با انجام مستحبات حق کسی را ضایع کنیم 


 

*** آیا زیاد کردن بلندگوی بیرون از مسجد در ایام عزاداری جایز است؟__________________________________________________________ 

آیات عظام : امام خمینی (ره) ، خامنه ای ، مکارم شیرازی ،سیستانی ، شبیری زنجانی ، وحید خراسانی و صافی گلپایگانی :  

 اگرچه اقامه مراسم و شعائر دینی در زمان های مناسب از بهترین کارها و جزء مستحبات مؤکد می باشد ، ولی واجب است که برگزارکنندگان مراسم و عزاداران تا حد امکان از اذیت و ایجاد مزاحمت برای همسایگان بپرهیزند ، هر چند با کم کردن صدای بلندگو و تغییر جهت آن به طرف داخل حسینیه باشد.بنابراین اگر صدای بلندگوی عزاداری موجب اذیت همسایه ها باشد ، باید بلندگوی بیرون مسجد را قطع یا صدای آن را کم کرد. __________________________________________________________ 

نظر تکمیلی دوستان  

پرنده: 

ضمن قبول مطلب شما قصد اضافه کردن چند نکته داشتم
پرهیز از صد معبر و پارک در مناطق ممنوعه به بهانه عزاداری یا توزیع نذورات
پرهیز از توزیع نذورات در ظروف یکبار مصرف پلاستیکی
عدم رهاسازی ظروف نذری (که غالبا پلاستیکی هستند) در محیط
رعایت نوبت و احترام در نذورات و توجه به رسیدن نذورات بدست محرومین و نیازمندان واقعی
توجه به شافی بودن خداوند و وسیله بودن بقیه اسباب
توجه به نماز اول وقت و امر به معروف و نهی از منکر و ایثار و فداکاری که فلسفه عاشورا بوده

ویرانگراز همه چیز


بچه ای نزد شیوانا رفت (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت و دانایی می دانستند) و گفت : "مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید."

شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور و خونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.

شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.

شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند؟
زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.

شیوانا تبسمی کرد و گفت : "اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلاکش گرفته ای!"
"عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای آن کاهن دخترت را قربانی کنی هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر سرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!"

زن اندکی مکث کرد. سپس دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه در حالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.
اما هیچ اثری از آن کاهن معبد نبود!
می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!

هیچ چیز از این ویرانگرتر نیست که متوجه شویم کسی که به آن اعتماد داشته ایم عمری فریبمان داده است ...
در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی
است و تنها یک گناه و آن جهل است.
به امید آنکه فریب خورده روزگار نباشیم و عملکردمان از روی آگاهی و گواه عقل باشد.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
                             نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم

گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
                                          گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم

باز باران با ترانه

 باز باران باترانه :

امروز باران بارید. 

باران تند نبارید.  

با اینکه باران تند نباریدما تند خوشحال شدیم. 

خدایا شکرت که بارانت را پشت سدها نفرستادی تا نصیب دیگران شود وکشاورزان ناامیدشوند . 

همچنین ممنونم که باران خود را ملی اعلام نکردی تا خوزستان محروم نشود. 

باز هم ابرهای رحمتت رابفرست چون مردم ما چشم به تودارند.  

با اینکه بارانت ، گند فاضلابها را بالامی آورد بازهم قشنگ است . 

با اینکه خیلی ها خواستند شهرمان را خشک کنند اما تو چیز دیگری خواستی .  

خدایا به نگاه پیرمردان وپیرزنانی که نگاهشان همانند قدیم رو به آسمان است ونگران زندگی فرزندان خود هستندقسمت می دهیم که باران رحمتت را از ما دریغ مکن . 

ما منتظر باران بیشتریم هویت ما در حال خشک شدن است . 

منتظرت می مانیم! 

بارش اولین باران برهمه مبارک باد

چه کسی را نصیحت کنیم؟

توی کافه‌ی فرودگاه یکی بود که پشت سر هم سیگار می‌کشید؛ یکی دیگه رفت جلو گفت:
- بب...خشید آقا! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین؟
- منظور؟
- منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که
به خاطر این لامصب خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون هواپیمایی که
اونجاست مال شما بود!
- تو سیگار می‌کشی؟
............- نه!
- هواپیما داری؟
- نه!
- به هر حال مرسی بابت نصیحتت؛ ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه

می کوشم غم هایم را غرق کنم اما


می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
 بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند

تولدت مبارک فرزندم

امروز روز تولد فرزند ارشدم است فرزندی که شش ساله آن را داریم واز عمرمان برای بزرگ کردنش مایه می گذاریم . نمی دانیم عمرمان را تلف کریم یا نه ؟

درست که نگاه می کنم به نظرم بچه ام زیاد بزرگ نشده ولی عکسهابرخلاف نظرم چیزهایی  

می گویند که مرا انگشت به دهان می گذارند. 

گاهی فکر می کنم دنیا ارزش بزرگ کردن را ندارد  ولی گاهی بازهم برعکس فکر می کنم .  

امشب یک جشن کوچکی در منزل حقیر از محل اعتبارات حوادث غیرمترقبه برپاشده (البته بدون آلات لهو ولعب ومشروبات الکلی نعوذباالله و...) 

 

بزرگ ترین خلاف این جشن نوشیدن نوشابه بود که بخاطرقند آن و...از لحاظ بهداشت مورد تایید نمی باشد.

ما که به دلمان مانده که یک جشن تولد برایمان بگیرند !  

می گویند هرچیزی که خدا در این دنیا به ما نداده است آن دنیا به ما می دهد!  

یعنی خدا الان باید برای من ۳۳تا جشن تولدبگیره!  

نه اینکه ما تحفه ایم! 

(این جمله اخیر را مادربچه ها فرمودند نامرد بدتر از هر ویروس اینترنتی عمل می کند تمام مطالب را بدون نگاه کردن می خواندمانده ام اسمش را چی بگذارم) 

خلاصه کلام اینکه در این ۶سال چه زجرها که نکشیده ایم وچه خون دلها که نخورده ایم ونهضت ادامه دارد.  

از تمام خنده های بچه ام عکس گرفتم وفیلم ضبط کردم همشون یک دی وی دی نمی شوند! 

چه قدر کم خندیده این بچه . 

ولی با همین مقدار، زندگی ما را شادکرده .   

امایکی از زجرها  در این روزگار مدرن :

چشمان مبارکتان روز بد نبیند هر وقت کامپیوتر را روشن می کنم دوتا وروجک به طرف آن حمله ور می شوند. بطوری که هکرها هم به اندازه این دوتا به من ضرر نزدند.  

نمونه ای از حمله ی  سایبری فرزندکوچکم (البته  به صورت حمله ی سخت افزاری  )  

 

 

 

 

با همه ی مشکلات به راهمان ادامه می دهیم 

تولدت مبارک فرزندم     

حقیقت اینکه ما بلد نیستیم از این تصاویر اختراع کنیم با تشکر از دوست عزیزم که این تصویر را برای ماساختن وفرستادند  

تاثیرگرانی ویارانه ها بر وحدت خانواده

واضح ومبرهن است که هرواقعه ای که در جهان رخ دهدلاجرم بر خیلی چیزها تاثیرمی گذارد . 

  در زندگی عائله مندی مسائلی در بیرون از خانواده رخ می دهند که از قانون فوق تبعیت می کند آن هم در حد تیم ملی ایران ! 

یعنی به این سرعت وبا این دخالت !

 

 نمونه را طبق معمول عرض می نمایم . 

همان طورکه می دانیدپس از واریز یارانه ها وهمچنین تحریم های نازله از کشورهای اجنبی ،قیمتها سر به فلک کشیده به طوری که رصد خانه های مهم ایران نیز از رویت آنها عاجزماندند! 

این گرانی ها تاثیر مستقیم بر دخل وخرج منزل گذاشته به طوری که در خواب هم ما با ماشین حسابهای پیشرفته در حال رتق وفتق امور منزل هستیم.  

در این گیر وداد متاسفانه شاهد وحدتی در بین اقشارخانواده بوده که همگی بر علیه اینجانب به عنوان سکاندارمنزل برای براندازی بوده ایم .  

منجمله اهم مواردودلایل اعتصاب :اعتصاب برای نبود بودجه کافی جهت خرید مانتو ولباس بچه وهمچنین اعتصاب برای لغو سفرها وغیره در روزهای اخیر شیوع چشم گیری داشته است .  

خیلی ها هم برایمان صداکلفت کرده وقلدر شده اند . 

نمونه ذیل نمونه ای از قلدر بازی یکی از فسقلی های خانواده می باشد. 

  

حال ما می دانیم که اینها بهانه هایی بیش نیستند. 

اما آنچه کمرشکن است اینکه ،عیال محترمه نیز به صف اعتراض کنندگان و معتصبین پیوسته وبا طرح نقشه هایی سعی در خالی کردن جبیب مبارکمان دارد. 

کاریکاتور ذیل مفهوم کلام را واضح می نماید. 

 

 (لازم به ذکر است این کاریکاتورمسروقه بوده وهچگونه شباهتی به خانواده اینجانب نداردوصرفاجهت تنویرافکارخلایق درج شده است ولاغیر)

 

بله عزیزان این گرانی از بابتی موجب وحدت وخوشحالی واز جانبی موجب براندازی وطرد اینجانب از خانواده شده است. 

ولاکن اینجانب با ترفندها وحقه هایی سعی در متلاشی کردن وحدت موجود بوده وحکومت خودبر خانواده را به هرقیمتی ادامه خواهم داد.