ما انسانها اساساً لجبازیم .

ما انسانها اساساً لجبازیم . 

تا دنیا بوده ومورخان نوشته اند انسان موجودی ناشناخته است که فقط سازنده آن یعنی پروردگار عالمیان آن را می شناسد بلاتشبیه به هواپیماهای آمریکایی بدون سرنشین که جدیداً بچه های ما یکی از آنها را دستگیر کرده ودر حال بازرسی وبازجویی ازخلبان آن هستند !!! 

(منظور از بچه ها ،فسقلی های اینجانب نیستند بلکه بچه های اطلاعاتی را عرض می کنم که سعی می کنیم در نوشته های خودمان صمیمی تر با آنها برخورد کنیم تا موجب بسته شدن مغازه ی مجازی ما نشوند)   

طبق معمول یک نمونه عرض فرموده تا موجب تنویر افکار عمومی گردد.وحق مطلب ادا شود. 

نمونه کوچک : 

بارها خودتان دیده اید وقتی به بچه ها بگوییم با فلانی دعوانکن آنها دقیقا حرف مار گوش کرده والبته برخلاف شنیده ها عمل می کنند وما سر از بیمارستان در می آوریم . 

نمونه بزرگ: 

در زمان قدیم به زنها می گفتند :حجاب معنی ندارد وبی حجاب باشندنامبردگان که جزو انسانها حساب می شوند لجاجت فرموده عبا وچادر سر می کنند . 

و وقتی زمانه عوض شد وحجاب مورد سفارش قرار گرفت متاسفانه شاهد لجاجت نامبردگان و ترویج بی حجابی هستیم.  

البت در ترویج بی حجابی موارد متعدد دخیلند از آن جمله : 

1- مسله اقتصادو تورم باعث شده لباس زنها کوتاهتر تولید شود تا جامعه نسوان بتوانند برای هر مراسمی لباس عوض کنند وپول کمتری پرداخت نمایند که با احتساب سرانگشتی این مورد اشتباه به نظر می رسد. 

 

(قیمت های مربوط به قبل ازتحریم می باشد)

2- بالا رفتن قیمت طلاجات در چند دهه ی اخیر باعث شد که زنان برای نشان دادن طلاجات خودلباسهای کوتاهتری بپوشند که خوشبختانه با ورود آقایان دزد این عامل کاهش چشم گیری داشت (یکی از علل عدم دستگیری سارقان مبارزه با این حرکت خانومها ومبارزه بابی حجابی می باشد) 

3-زن ذلیلی مردان نیز در این امر موثر بوده است .که از شرح این بند معذوریم. 

4-بی حجابی در این زمان به اعتقاد برخی از اندیشمندان جدول نشین کنار خیابان نشانه اعتراض به جامعه مردسالارو وضعیت موجودجامعه می باشد .

به نظر اخویتان اگر با زنها درست برخورد می شد آنها لجاجت به خرج نمی دادند واکنون جامعه ما عاری از بی حجابی بود. 

5- به عقیده برخی از روان شناسان بی حجابی نوعی تکدی گری است که البت ما با آن .....  

  

6- باتوجه به عدم کارایی علم ودانش درجامعه کنونی بی حجابی نشانه ای بارز از فرهنگ بالای خانواده می باشد. وبه نوعی جایگزین علم ودانش است.  

 

7- بی حجابی ارتباط با سرمایی یا گرمایی بودن بودن انسان دارد.  

 علل دیگری هم وجود دارد که با توجه به طولانی شدن مطلب از مطرح کردن آنها معذوریم.

شب یلدا

واضح ومبرهن است که آدم بعضی وقتها در مقابل بعضی چیزها هنگ می کند یعنی ابتدا مغز، سوت کشیده سپس برای مدتی سلولهای خاکستری مغز آن دست از کار می کشند وآدمی با چشمان باز به جهان خیره می شود، در حالی که دهان مبارکش بازمانده است. 

حالا چه موقع انسان می هنگد ؟ 

برای نمونه در همین شب یلدا . 

چرا می هنگد ؟ 

جوابش واضح ومبرهن است .جواب این سوال را با یک سوال جواب خواهیم داد. 

چرا شب یلدا اختراع شد ؟ 

جواب :چون چند ثانیه ای شب یا روزطولانی تر شده است!!!!!!! 

 


تو میری و من فقط نگاهت می کنم
تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست  

بفرما این هم یک شعر در باب یلدا  

این همه ما زنده بودیم .وکاری به کسی نداشتیم حالا یک چند ثانیه بیش تر که چه؟ 

ولی در کل بهانه خوبی است برای دورهم بودند شاید این چند لحظه به یادمان بیاورند که دیگران هم هستند


 

یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را
باید جشن گرفت  

خلاصه یادمان باشد که دوستانی هم داریم  وشادیهایمان را با آنها قسمت کنیم

چنانکه یکی از دوستان ارسال فرمودند: 

تودلداری چومن دیونه داری  

                    تو مجنونی چو من بی خونه داری 

شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست  

                    اگه تو یخچالت هندونه داری

تنظیم کی برد

برای تنظیم کی برد فارسی فایل زیر را دانلودکرده ودر سیستم خود اجرا کنید 

موفق باشید 

 

برروی عکس جهت دانلود کلیک کنید

به یاد داشته باش

همیشه به یاد داشته باش:
وقتی از وضعیت زندگیت شکایت میکنی،مردمانی هستن که برای داشتن زندگی مثل زندگی تو و بودن به جای تو هرکاری حاضرن بکنن....

چندتا لطیفه باحال



معلمه سرکلاس میگه هر کس خنگه از جاش پاشه!
یه شاگرد بلند میشه میگه: آقا به خدا ما خنگ نیستیم فقط خواستیم شما تنها نباشین! 



یه گروه نشسته بودند به ترتیب هر نفر یه عدد میگفت بقیه میخندیدند ,5 -13-20 .......
یکی میره تو جمعشون می پرسه اینجا چه خبره؟
میگن جکها دیگه خیلی تکراری شده بود براسشون عدد گذاشتیم حالا هر عدد رو همه میدونن چه جکیه میخندیم!
میگن حالا تو یه عدد بگو: میگه 265
همه میخندن یکی غش میکنه یکی خودشو میزنه .......
میگه حالا چیه؟ میگن این جک و تا حالا نشنیده بودیم!



زندگی روستایی

   

این روزها ، هرعصرجمعه  به  یکی از روستاهای اطراف شهرمان می روم.(عکس فوق دزدیه اصلاهمچین روستایی نداریم صرفا جهت رنگ ورو دادن به وبلاگ عکس فوق را گذاشتم)

وارد روستا که شدم به نظر می رسد خانه ها را هرجور که دلشان می خواسته ساخته بودند . واصلا تابع نظم خاصی نیست. 

اما برای آنها منظم است !

خانه های بزرگ که دور تا دور آن ،اتاق ساخته بودند وگویا کاروانسراست . 

در هر اتاق یک خانواده زندگی می کند.بعضی ها  چندتا بچه دارن وبعضی ها تازه ازدواج کردند. 

در کل اگه خوب نگاه کنی همه با حداقل امکانات زندگی می کنند و همه خوشحالند وضع خانه ها در مقایسه با شهر، به ما می گوید که :خانه های آنها موقت است و دلبستگی به دنیا ندارند. 

آدم در لحظه اول می ماند چه بگوید اما باکمی تامل می فهیم که واقعا دارند زندگی می کنند. 

زندگی کاملا طبیعی دارند . هرکس کمکی بخواهد یاری می بیندوهمه از جیک وپیک هم باخبرند.  

هرچند از مسائل سیاسی باخبرند اما وقت خود را برای این چیزها صرف نمی کنند ! 

به وضع موجود قانعند شاید بخاطر اینکه نمی توانند عامل تغییر باشند ویا شاید واقعا به تقدیر خود راضی اند.

از بین این آدمها کسانی به شهر رفته اند اما دیگر این خلقیات را ندارند.عجیب است .نمی دانم زمین شهر فرق می کند یا مردمش ؟! 

گاهی ،شبها با خود می اندیشم که برای چه ما این همه غصه می خوریم پول جمع می کنیم وخانه می سازیم ؟ مگر ما تا ابد اینجاییم؟ چرا در کنار امکانات شهری اخلاق روستایی وجود ندارد؟

ولاکن موقعی که صبح می شود هم چیز را فراموش می کنم ودوباره به دنبال پول می روم ودوباره شهریِ مادر زاد می شوم. 

گاهی باید در شب ماند واز تاریکی استفاده کرد تا روشنایی معنا بدهد. 

چی نوشتیم ما ؟

چگونه متاهل شدن باعث ترک تحصیل می شود؟

واضح ومبرهن است که متاهل بودن مزایا ومنافع بی شماری دارد وبر منکر آن لعنت ! 

اما این امر مهم ضررهای فراوانی نیز دارد که تحقیقات مخفی زیادی این ضررها را اثبات کرده است . 

لاکن به دلایل سیاسی وامنیتی وجانی ناشی از جامعه نسوان تاکنون نتایج این تحقیقات افشا نشده اندودر دل مردان همچنان محفوظ مانده اند.   

نمونه ی  عکس از بلای طبیعی پیش آمده بر سر محققی که قسمتی از تحقیقات آن لو رفته بود. 

اما ،امروز اینجانب با کمال مردانگی سعی در بررسی یک ضرر مهم متاهل بودن با عنوان ((چگونه متاهل شدن باعث ترک تحصیل می شود ؟))را دارم امیدوارم بعد از انتشار این مطلب جان در بدن داشته وبااندکی صحت وسلامت در آینده نیز بتوانم مطالبی را منتشر کنم  

بررسی را با یک خاطره که نوعی تحقیق میدانی است آغاز می نمایم. 

در یک روز که اینجانب در حال مطالعه کتاب درسی کارشناسی ارشد خود بودم  . 

ابتدا عیال عزیز با در دست داشتن لیستی عریض وطویل خواستار خرید آن برای رفع مایحتاج منزل شد. فلذا چون دستور لازم الاجرا بود با دوچرخه آبا واجدادی خود وصرفا برای صرفه جویی در مصرف سوخت وهمچنین احترام به آبا واجداد ونه برای خسیس بازی در آوردن ،روانه بازار گردیدم . 

چون اجناس طبق معمول کمی گران تر شده بودند در لیست درخواستی دست برده و۲کیلورا نیم کیلو ونیم کیلو را به مثقال تقلیل دادم .

خلاصه کلام وقتی خواستم جنس ها را سوار بر دوچرخه نمایم آقای دزد محترم زحمت کشیدند و لاستیک جلوی دوچرخه حقیر  را غیب فرمودند از آنجا که شکایت در کلانتری سودی نداشت وعلاوه بر آن باید اصالت دوچرخه را اثبات می کردم وهمچنین برای کم کردن آمار جرم وجنایت از این کار صرفه نظر کردم. 

فلذا همانطور که آمده بودم به خانه برگشتم با این تفاوت که  در آمدن سوار دوچرخه بودم در برگشت دوچرخه سوار من بود.    

القصه ، وقتی بعداز این همه مصیبت وارد منزل شدم مستقیم سراغ کتاب رفتم وشروع به درس خواندن نمودم و زیر کلمات کلیدی خط می کشیدم .در این حین فرزند ارشدم نیز دراز به دراز در کنارم لم داد وشروع به دایره کشیدن در کتاب مشارالیه نمود . 

خیلی خوشحال شدم چون تاثیر مثبت بر فرزندم گذاشتم تا او هم علاقه مند به کتابخوانی شود از او پرسیدم :چکار می کنی  

فرمودند : دارم دور آ کلاه دار خط می کشم . 

من هم یک آفرین نثارش کردم . 

در این حین دیدم که قیچی در دست دارد و زوم می کند به کتاب حقیر!!!!!!!!!!!

گفتم :چکار می خواهی انجام دهی ؟ 

فرمودند : می خواهم آ کلاهدارها را قیچی کنم بچسبانم به دفترم ! 

خلاصه در گیری بالاگرفت و از آنجا که این ملعون پشتیبانی چون مادرش دارد اینجانب روانه تالاراندیشه (w.c)شدم! 

آری در شرایط بد آب وهوایی شروع به مطالعه کردم وفرزندبرومندم در پشت درب همچنان منتظر بیرون آمدنم بود .  

این واقعه تلخ دوساعت به طول انجامید که با شکست مفتضحانه اینجانب وپیروزی فرزندم پایان یافت.

واقعا جای سوال اینجاست که این دلیل محکمی برای ترک تحصیل نیست ؟

 

شاعرمی فرماید : چرا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی  

                                        متاهل گشتم اینجانب ندانستم که ترک آردبدینسانی  

در آبادان هم کوه بود ؟!!!!!!!!!!

در کتاب ششم ابتدایی که توسط کارشناسان خبره وزارت آموزش وپرورش نگاشته شده داستان دریاقلی سورانی نوشته شده تا شاید خوزستانی ها هم خوشحال شوند که پس از سی وخورده ای سال کسی به حسابشان آورد اما واما   

طی یک قانون قدیمی که  تمام طرحی هایی که برای خوزستان اجرا می شد نیمه کاره یا معیوب از آب باید در بیاید این کار هم دارای نقص بود. 

اما نقص :به عکس زیر دقت فرمایید 

بله  آبادان کوه ندارد متاسفانه این داستان را که ما نمی دانیم راست است یا ساختگی ،در کتاب   بچه های ما آمده است

آدم مانده چی بگه ؟!! قیافه وزیر به هنگام دیدن این گاف کارشناسان !

به نظر شما چی داره میگه؟

.

 

غالبا آبادان را با نخل های آن می شناسند ودر کنار آن هیچ کوهی دیده نمی شود .  اما در طراحی داستان دوچرخه سوار در کنار کوه دیده می شود.حالا ما کار به فامیل مغفورله نداریم که سنخیتی با آبادانیها ندارد.اما کوه!!!!!!!!!!!

 به نظر اینجانب نویسندگان فهیم وزارت منظوری داشته اند که اینجانب در ذیل به بررسی آنها می پردازم. 

منظور اول:

همان طور که مستحضرید  اکنون نخل های آبادان بعلت کم آبی که بر اثر انتقال آب به شهرهای دیگر در حال از بین رفتن هستند ،کاملا از بین می روندو گرد وخاک وریزگردها بجای آنهاتشکیل کوه خواهند داد. 

این فرضیه چون در آینده رخ می دهد نشانه تلفیق آثار فرهنگی قدیم با تکنولوژی جدیددر کتابهای ما است ونشانه آینده نگری مسولان ما می باشد. 

منظور دوم: 

یحتمل استان آبادان  در اینده آنقدر وسیع می شود که دارای کوه ودره شود.که این منظور به نظر اینجانب به خاطر عدم وجود مسول پیگیر بعید است.  

منظور سوم : 

بدبختها منظوری نداشته واین کار بدون تحقیق صورت گرفته وگافی بیش نیست وباید ازملت ایران خصوصا آبادانیهاعذرخواهی کنند وچون عذر خواهی در ایران مرسوم نیست آن هم در مقابل خوزستانیهاباید در اسرع وقت یعنی در حد 5یا6سال دیگر داستان یاطراحی آن عوض شود.