یاد دارم

پروین اعتصامی: 

یاد دارم یک غروب سرد سرد / میگذشت از کوچه ی ما دوره گرد

دوره گردم کهنه قالی میخرم / دست دوم جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم / گر نداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست / عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول سال است و نان در سفره نیست / ای خدا شکرت ولی این زندگیست

بوی نان تازه هوش مارا برده بود / اتفاقا مادرم هم روزه بود

دیدم چهره اش لک برداشته / دست زیبایش ترک برداشته

سوختم دیدم که بابا پیر بود / بدتر از او خواهرم دلگیر بود

باز آواز درشت دوره گرد / پرده ی اندیشه ام را پاره کرد

دوره گردم کهنه قالی میخرم / کاسه و ظرف سفالی میخرم

خواهرم بی روسری بیرون دوید / گفت آقا سفره خالی میخرید

ادبیات شیشه ای

امروز امتحان داشتم وموقعی که سر جلسه امتحان می رفتم درراه به نوشته های پشت ماشینها نگاه می کردم وبجای بررسی جزوه ام به بررسی نوشته هاپرداختم ! گویا آنها آموزنده تر از جزوه ام بودند وجالب تر.

من معتقدم که ادبیات جدیدی در حال رونق گیری است که ریشه در ادبیات شلگیری یا گلگیری دارد. 

این ادبیات که از ماشینهای سنگین  آغاز شده وغالبا برروی شلگیر یا گلگیر ماشینها می نویسند وحکایت از بینش راننده محترم داشت . 

بیش تر این شعارها ونوشته ها در زمان قدیم در مورد جوانمردی ومضوعات اخلاقی بوده است. 

لاکن با پیشرفت مدنی واجتماعی وتکنولوژی ،وبا تولیدات روبه رشد ماشینهای داخلی این ادبیات به ماشینهای کوچک نیز سرایت کرد وهمانند موصنوعات داخلی از کیفیت افتاده اندویا شاید برعکس. 

به نظر این حقیر ادبیات شلگیری نام خود رابه ادبیات شیشه ای تغییر داده است. ویا به بیانی دیگر ادبیات شیشه ای نوع تکامل یافته ادبیات شلگیری است.

وجه تسمیه ی ادبیات شیشه ای: اکثر این اشعار و ابیات وجملات بر پشت شیشه عقب ماشین نوشته شده وغالبا منعکس کنند احساسات شکننده راننده محترم است . 

لازم به ذکر است که ادبیات شیشه ای باما سخن می گویند  

وگاهی نشانه  اعتراض است ((خوشه یکم ))  -سخت نگیر اینم میگذره

گاهی حکمت است((هرسربالایی یک سرپایینی دارد )) 

گاهی جواب راننده پشت سری است(( خودتی ))((امشی اولااتدردم))

وگاهی شکایت است ((خر بخر از این خودرو نخر))  

گاهی یادی از عزیزان کردن است ((به یاد برادر))  

وگاهی نشانه عشق است.   ننه سلطان غمه

گاهی موعظه است ودرخواست(جان مولا هرکه هستی مردباش)) ((به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد))

ودر برخی مواقع ادبیات مسخره ولودگی  هم دیده می شود . (( جوجه خر است . )) 

(( بی تو هرگز ........با تو؟ عمراً))   

وگاهی مذهبی اعتقادی است(( هرکس به کسی نازد،ماهم به علی نازیم )) 

گاهی هم انگار شناسنامه است که اسم فرزندان را روی آن می نویسند. حمود -عبود شقایق بابا

از آنجا که این ادبیات بر روح و روان مردم تاثیر گذار است لازم است نظارت بیشتری از طرف فرهنگستان و ادب بر آن شود. 

البت اگر بتوان بر کرایه ها نظارت شود دیگر نیازی به نظارت ادبیاتی نخواهیم داشت  وما نظارت کاملی خواهیم داشت.

مخلص کلام اینکه یک نوشته کلی ذهن این حقیر را به خود مشغول کرد. که با کمی دقت متوجه موضع خواهیدشد 

((خداوندا دوزخت فرداست چرا امروز می سوزانی مرا!!!!!!!!!!!! )) 

بفرما !!!!!!!!!!!! 

دهنم به اندازه دهن کفشم باز مانده بود که این دیگه چیه ؟!!!  

یک جمله است اما برای توضیح دادنش چند جلد کتاب باید نوشت. 

لاکن ما جوابش را با استفاده از ادبیات شیشه ای خواهیم داد. 

بالای سرت را نگاه کن ،خدا هر کس را دوست دارد سخت تر امتحان میکند اما هیچوقت هم تنهایش نمیگذارد فقط کافیه بهش اعتماد کنی  

خلاصه از ما گفتن بود واز ........... 

چقدر از این نقطه چینها بدم می آید.هم در امتحان وهم بعضی مواقع نمی توان آنها راپرکرد.

عزت مومن از نگاه رسول خدا

حدیث : عِزُّ المُؤمِنِ اِستِغناؤُهُ عَنِ النّاسِ وَ فِی القِناعَةِ الحُرّیَّةُ وَ العِزُّ.
رسول الله (ص)

ترجمه حدیث : عزت مومن، در بی نیازیش از مردم است و آزادگی و عزت در قناعت نهفته است.


موضوع :
منبع : تنبیه الخواطر، ص169

پسریا دختر کدام یک بهتر است؟

واضح ومبرهن است که سوال علم بهتر است یا ثروت ؟در قدیم مسئله ای لاینحل بوده که جمع کثیری از مردم وعلمای عظام را سرکار گذاشته وبا مرور زمان وتحقیقات میدانی معلوم شد که ثروت بهتر است .بهترین دلیل برای اثبات این مدعا  کرایه ماشین است چون کسی که پول نداردنمی تواند کرایه بدهد وعلم بدست بیاوردواستفاده از الاغ واسترواسب وامثالهم علاوه بر مشکلات عدیده نگهداری آنها ،چون دارای پلاک ملی ووسایل روشنایی نمی باشدحق تردد نداشته وتوسط پلیس راهور اعمال قانون خواهد شد  

فلذا این توجیه کفایت می کند که ثروت بهتراست وثروت علم وجاه می آورد(نمونه همان وزیر که دکتری قلابی داشت !)

در مورد دانشگاه مجازی نیز چون کلاسها از طریق اینترنت برگزار می شوند وهزینه اینترنت بالاست فلذا در صورت نداشتن پول نیز نمی توان مجازی درس خواند . 

در هرصورت این سوال حل شده تلقی شده وجای بحثی وجود ندارد. 

از آنجا که برای هر چیزی جایگزینی می باشد به نظر این مغفورٌله سوال ((پسر بهتر است یادختر)) جایگزین این سوال کلیشه ای گردد. 

حالا چرا ما به فکر این سوال افتادیم ؟! از آنجا که یکی از دوستان ما صاحب دختری شده است! اینجانب مزایا ومعایب داشتن دختر وپسر را بررسی کرده ،وچون مطالب را ارزنده یافتم خواستم که عموم مردم از نتایج این تفکر بهرمند گردند . 

ابتداعلل گرایش مردم به پسر داشتن را مورد بررسی قرار داده وسپس مزایا ومعایب دختر داشتن را بررسی کرده ودر آخر به نتیجه گیری می پردازیم . 

علل گرایش به پسر داشتن در قدیم الزمان : 

1- فرزندان ذکور در قدیم الایام به علت وجود کار کشاورزی وگله داری برای کار مناسب بوده (خر حمالی)و در بورس بوده وشاخص بورس پسران را بالا کشیده. (استفاده به عنوان منبع تامین معاش وسرمایه)

۲- در جنگ های طایفه ای ومحله ای فرزندان ذکور نقش اساسی داشته وهرکه مردش بیش بردش بیشتر بوده است. (استفاده به عنوان نیروی جنگی)

۳- تربیت فرزندان ذکور در اجتماع به مراتب آسان تر بوده ونامبردگان در کلاسهای خیابانی وفلکه ها به راحتی رها شده وخدشه ای به آنها وارد نمی شد واگر هم می شد از قیمت آنها کم نمی گردید! (آموزش آسان)

۴- خرج ومخارج نگهداری فرزندان ذکور به مراتب پایین تر بوده وگاها به صفرمی رسیده برفرض مثال سالی یک دمپایی ویک شلوار وپیراهن کفایت می نمود . وشام ونهار را درمراسمات وخانه ی همسایه می خوردند.(به مفت زنده ماندن )

علل گرایش مردم در قدیم به دختران : 

علت خاصی به ذهن مورخان واندیشمندان نمی رسدوگویا مردم از روی تفنن و صرفا برای تنوع از دختران نگهداری می کردند!  

اما از علل عدم علاقه به نگهداری دختر می توان به هزینه بالای نگهداری آن مانند خرید یک دست لباس در هر عروسی ومراسم و... سخت بودن نگهداری ورها سازی دختران در اجتماع همانند خیابان وفلکه و... -متعصب بودن مردان بر روی برخی از رسوم وعادات های غلط اجتماعی - نازک نارنجی بودن خانمها! (لوس بودن)- پرحرف بودن وغیر قابل تحمل بودن آنها- ومواردی که از ذکر آنها بنابردلایل امنیتی وخجالتی  معذوریم.

شرح مختصر : 

موارد فوق در قدیم از اصول وعلل گرایش مردم به داشتن فرزندذکور می باشد واکنون با توجه به تغییر شرایط اقتصادی واجتماعی که در ذیل می آید مردم تمایل به نگهداری وپرورش فرزند اناث (دختر)دارند. 

علل گرایش به دختران در این زمان: 

۱- پایین آمدن هزینه نگهداری زنان با توجه به ورود پوشاک چینی ولوازم آرایشی چینی ! هم چنین کوتاه شدن مانتوها به نصف اندازه قدیم بی تاثیر نیست!  

۲- رواج زن سالاری در جامعه ومبادله نقش زن با مرد(یعنی زنها مرد شدند ومردهازن) 

۳- بالا رفتن قیمت طلا وجواهرآلات وبه تبع آن بالا رفتن مهریه (البته این مورد در جاهایی که زن جهاز با خود می آورد یک ضررمحسوب می شود اما در خوزستان این یک حُسن است) 

4-پرهیز مردم از درگیریهای محله ای وطایفه ای با توجه به اطاله دادرسی و معطل شدن در کلانتری هاو...... 

5- نبود آب کافی برای کشاورزی  

6-  درصورت وجود آب قطره ای در برخی مناطق ،ورود تجهیزات مدرن مانند تراکتور و...

7-پایین آمدن کیفیت مردان نسبت به گذشته  

8- نبود فلکه های مناسب وپارک وامثالهم جهت رها سازی مردان (تنها پارک های موجود نیز بنا به دلایلی به خواهران تعلق دارد و ورود مردان در آن ممنوع است) 

9- بقیه موارد  

توضیح : 

در این زمان کسانی که 4دختر دارندودرست آنهارا تربیت کند علاوه بر ورود به بهشت ، فردی ثروتنمد حساب شده که علاوه بر این موارد ،صاحب چهار مرد نیز خواهد شد!

اربعین حسینی تسلیت باد

 

کاروان می آید از شهردمشق 

                     برسرخاک شه سلطان عشق 

کاروان با خود رباب آورده است 

                     بهر اصغرشیروآب آورده است 

کاروان آمدولی اکبرنداشت 

                     ام لیلا شبه پیغمبرنداشت 

کاروان آمد ولی شاهی نداشت 

                     بربنی هاشم دگر ماهی نداشت 

اشتیاق وتبعیض

در منزل ودر کنار کانون گرم بخاری گازی لم داده بودم واز بوی گازی که بوی نفت می دادلذت  

می بردم گویابه جای گاز ،نفت در لوله ها  جریان دارد . نفتی که از استانم بیرون می آید وخرج جاهای دیگر وکشورهای دیگر می شود اما....

در این افکاربودم که موبایلم زنگ خورد ورشته افکارم را پنبه کرد. 

گوشی را برداشتم بنده خدایی که جویای کار بود زنگ زد .با اشتیاق وبا حیای خاصی از استخدام سرایدار در آموزش وپرورش سوال می کرد والتماس دعا داشت . 

مدارکی از من می خواست که نشدنی بود واگر شدنی بودند باز هم بدردش نمی خوردند .  

من کاره ای نیستم . ولی بجای بعضی مسولین خجالت کشیدم.

نمی دانم برخی از این مسولان چه مرگشان شده ؟ 

قرار است چند نفری را به عنوان مستخدم وسرایدار استخدام کنند کلی ملت ریخته در اداره آموزش وپرورش .آخرین آماری که دارم بیش از صد نفری می شوند در حالی که 12 نفرمی خواهند . 

تا اینجای قضیه مشکلی نیست .مشکل اینجاست که  این 12 نفر انتخاب شده اند وبرای بعضی از کارهای اداری وبرای سرپوش گذاشتن روی برخی زد وبندها خیل عظیمی از جوانان وبه تبع آن خانواده های آنها را اساسا سر کار گذاشتند . 

بیچاره ها با اشتیاق به دنبال جور کردن مدرک وکارنامه وکپی وامثال آن  بودند در حالی که آن روی سکه چیز دیگریست ! 

بعضی وقتها آدم از آدم بودنش بدش می آید. 

بعضی از آنها متوجه قضیه هستند ومی دانند که 12نفر انتخاب شده اند لاکن باز هم تیری در تاریکی رها می کنند .  

ما مسلمانیم  وبه جهان آخرت اعتقاد داریم وقتی به یاد آن روز می افتم وروزی که دروغ هایمان نمایان می شوند تنم می لرزد . حاضرم در آتش بسوزم تا جلوی همه رسوا شوم. 

خدایا ما وآنها را ببخش. 

حوصله طنز نوشتن هم ندارم !همین که این وضعیت در مملکت اسلامی رخ  می هدخودش کلی طنزه!!!!!!!

خوشبختی در سه جمله

خوشبختی ما در سه جمله است : تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم :حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا.

انتقاد همانند باران باشد

انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد،  

تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود....