واضح ومبرهن است که مقدمه چینی حد ومرز داره وباید مورد نیاز باشه !
مثلا:
نمی دونم چرا صدا وسیما هی مقدمه می چینه ؟!!!!!!!!!
بابا جان باور کنید نیازی به مقدمه چینی نیست !
این کار مال زمان قدیمه مثل زمان هوخشتره وامثال ذالک زمانی که مردم رو در رو وبرای متقاعد کردن طرف مقابل اول مقدمه چینی می کردند وبعد مطلب اصلی را می گفتند. تا طرف مطلب را قبول کند.
ولی حالا دور وزمونه عوض شده ونیازی به این کار نیست مردم ایران خیلی مردم خوبی هستند همه چیز را چشم بسته قبول دارند ! و نیازی به مقدمه چینی نیست(اگه قبول نکنند چه بکنند)
مثلا مادر گرامی اینجانب : هر وقت عدنان فرزندبرومندم میاد وقربان صدقه اش می رود می فهمد که حقوقم ته کشیده بچه را برای خرید مایحتاج روزانه اش آمده پیش او!!!!!!
فلذا کار صدا وسیما به نظر فدوی کار عبثی است .
چون نه مارو در رو می توانیم تبادل نظر نماییم ونه حرف ما خریداردارد.
طبق معمول نمونه عرض می کنم :
ولش کن بابا مردم ما آدمهای با سوادی هستند بدون مثال ونمونه درک می کنند.
نمی دونم چرا مغزم سوت میکشه بعضی وقتها خیلی چیزها غلط هستند وما می دونیم غلطند ولی انجام می دیم
مثلا همین تکدی گری راعرض می کنم همون گدایی سابق !
سر چهارراه من وفرزند ارشدم رد می شدیم یه نفر اومد دستش را آورد جلو پول خواست من هم جهت آموزش به فرزندم وهم جهت ثواب وکمک به هم نوع پول خورد از جیبم برداشتم بهش دادم .
یه نفر عابر رو به من می کنه ُ،میگه :چرا بهش کمک می کنی اینا پولدارن نبین اینطوریه
رومی کنم بهش می گم :همسایه تونه ؟
میگه :نه
میگم :آشناته ؟
میگه : دستت درد نکنه واین نمونه عصبانی میشه
میگم : چرا عصبانی میشی ؟ من دارم سوال می کنم چون گفتی پولداره .
میگه : بله که دارند مگه تلویزیون را نگاه نمی کنی ؟ ندیدی چی در موردشون میگن چقدر پولدارند؟
میگم : ای بابا این همه تبلیغاته مگه شما فقر اجتماعی ایران را تکذیب می کنی ؟ (البته بین خودمان باشد ما از تلویزیون فقط کارتون نگاه می کنیم وکاری به دنیا نداریم)
میگه : نه تکذیب نمی کنم ولی با وجود یارانه ها دیگه نباید مشکلی باشه !!!!!
من:
میگه :آدم با حداقل ها میتونه زندگی کنه!!
میگم : درست می فرمایید ولی ختم کلام من یه سوال می کنم جوابش معلوم میکنه کی حرفش درسته.
میگه : بفرما
میگم : آیا پولی که این آقا می گیره در مقابل شرف وانسانیت اون و آبرویش ارزش داره ؟آیا یک انسان به خاطر چندرغاز از آبرویش به این راحتی می گذرد ؟ حتما باید مشکلی داشته باشد که آبرویش را به چند سکه بفروشد ؟
طرف مقابل:
نمی دونم ما چرا بعضی وقتها نمی گذاریم بقیه کمک کنن ؟!!!
در کل من چند تا اعتقاد در مورد کمک به متکدیان دارم که در عالم مجازی منتشر می کنم شاید آیندگان عبرت بگیرند!
۱- کمک به کودکان متکدی ممنون است . (چون یادمی گیرند )
۲- کمک به بزرگسالان حتی معتادان واجب است.
۳- به معتادان کمک می کنیم چون اگر این کار را نکنیم آنها جهت تهیه پول مواد دست به دزدی می زنند وشهرمان نا امن می شود .
۴- سعی کنیم هواسمان باشد اگه فقیر دم دست باشد قبل از اینکه به تکدی گری روی بیاره بهش کمک کنیم آن هم مخفیانه (جنبه پیشگیرانه)
۵- این قوانین شامل تکدی گری محبت هم می شودبجز بند یک که اون هم واجبه نه ممنوع!
بقیه را خودتان بفرمایید تا قانون تکدی گری کامل شود!
زمستان سردی بود وکلاغ ، غذایی برای سیر کردن بچه هایش نداشت.
پس ذره ذره گوشت تن خود را کَند وبه آنها خوراند تازمستان تمام شد.
کلاغ مرد
ولی بچه هایش نجات پیدا کردند وگفتند:
خوب شد که مُرد خسته شدیم از این غذای تکراری !!!!!!!!!!
این است حقیقت روزگار ما عاقبت ما آدمها.
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
یکتاست علی وهمسرش فاطمه است
با اینکه پناه عالمیان است حسین
او هم به پناه مادرش فاطمه است
آن روز که سقف خانه ها چوبی بود
گفتار وعمل در همه جا خوبی بود
امروز بنای خانه ها سنگ است
دلها همه با بنا هماهنگ شده است !!!!!!!!!
زاهـــد ظــاهــرپــرســت از حــال مــا آگــاه نــیــســت
در حـق
مـا هـر چـه گـویـد جـای هـیـچ اکـراه نـیـسـت
در طـریـقـت هـر چـه پـیـش سـالـک
آیـد خـیـر اوسـت
در صــراط مــسـتـقـیـم ای دل کـسـی گـمـراه نـیـسـت
تــا
چــه بــازی رخ نــمــایــد بــیــدقــی خـواهـیـم رانـد
عــرصــه شــطــرنــج
رنــدان را مــجــال شــاه نــیــسـت
چــیــســت ایــن ســقــف بــلــنــد سـاده
بـسـیـارنـقـش
زیــن مــعــمــا هــیــچ دانــا در جــهــان آگـاه
نـیـسـت
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کــایــن هــمـه زخـم
نـهـان هـسـت و مـجـال آه نـیـسـت
صـــاحـــب دیــوان مــا گــویــی
نــمــیدانــد حــســاب
کــانــدر ایــن طــغــرا نــشــان حــســبـه لـلـه
نـیـسـت
هــر کــه خـواهـد گـو بـیـا و هـر چـه خـواهـد گـو بـگـو
کــبـر و
نـاز و حـاجـب و دربـان بـدیـن درگـاه نـیـسـت
بـــر در مــیــخــانــه رفــتــن
کــار یــک رنــگــان بــود
خــودفـروشـان را بـه کـوی مـی فـروشـان راه
نـیـسـت
هــر چــه هــســت از قـامـت نـاسـاز بـی انـدام مـاسـت
ور نــه
تــشــریــف تــو بـر بـالـای کـس کـوتـاه نـیـسـت
بـــنـــده پــیــر
خــرابــاتــم کــه لــطــفــش دایــم اســت
ور نـه لـطـف شـیـخ و زاهـد گـاه
هـسـت و گـاه نـیـسـت
حــافــظ ار بــر صـدر نـنـشـیـنـد ز عـالـی
مـشـربـیـسـت
عــاشــق دردی کــش انــدر بــنـد مـال و جـاه
نـیـسـت
حــافــظ بزرگ
بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنن ولی گنجشک ها جدی جدی می میرند!
آدما شوخی شوخی به هم زخم می زنن ولی قلبا جدی جدی می شکنن!
مخ تعطیل از دکتره می پرسه :دکتر چنی ؟
دکتره میگه :پوست
مخ تعطیل میگه : 2تا پوست بز دارم نیخریسون؟
با کدامین لغتی من زتو تکریم کنم
بهر آن حرمت بی حد تو تعظیم کنم
ای معلم چه کنم بهر تو جز، آنکه به عشق
شاخه ای از گل معنی به تو تقدیم کنم
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم....!!!!
حسین پناهی
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡
ادامه مطلب ...بیچاره آسمان ، دلش به خورشید ی خوش است که هر روز دورش می زند !!!!!!!
ایستادن، اجبار کوه بود و رفتن سرنوشت آب .
افتادن تقدیر برگ است وصبر پاداش آدمی .
پس بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم که همه ی ما خاطره ایم !!!!
سلام باور کنید این وبلاگ سیاسی نیست و اصلا نمی خواهیم وارد سیاست بشیم اما چه کنیم که سیاست جدای از زندگی ودین ودنیا نیست
عرض می کنم با یه مثال کل منظورم را می رسانم اگه خدا بخواد
به ما خبر دادند که دو تن از شهدای جنگ تحمیلی را در شهرمان و آن هم در قسمت به قولی علمی یعنی دانشگاه شهرمان دفن می کنند خودمان را مهیا کردیم وهمه شهر بسیج شدند تا مراسم به خوبی برگزار بشه
اکثر مردم کار به تبلیغ نداشتند ولی اینجانب وامثال من به تبلیغات اهمیت دادند و ..........
خلاصه با اینکه شهدا در شهرمان دفن می شدند ولی در رادیو و تلویزیون تبلیغ دانشگاه منابع طبیعی اهواز را می کردند
با اینکه اسم دانشگاه شهر ما هر چند ماهی با تعویض روسا هم عوض می شد ولاکن متاسفانه به دلایل نامعلوم اسم شهرمان را در تبلیغات نیاوردند
حالا یا ما راحساب نکردند ویا اسم شهرمان خوب نبود ویا .........
ولی هرچی فکر کردم بجز مسائل سیاسی معدود اشخاص خشک مغز چیزی نیافتم برای خودم وفرزندم کلی تاسف خوردم البته بیشتر برای فرزندم چون من که عمرم را کردم
خیلی عجیبه نمی دونم مردم تغییر کردند یا زمانه ؟ یا اصلا هر دو ؟
چطور ؟
عرض می کنم خدمت خواهران وبرادران محترم . تا یادم بوده وهست و شاید خواهد بود ،وقتی اینجانب با پدرگرامیم می رفتیم بازار البته زمان قدیم نه حالا ، وقتی جنسی می خریدیم من به ترازو نگاه می کردم که چگونه فروشنده مقداری به جنس ما اضافه می کرد تا ترازو پایین بیاد ومی گفت این هم از بابت حلال وحرام !!!!
ولی حالا .............................
یک نمونه بارز : الان که فصل هویج می باشد دیروز گذرم به کلان شهر اهواز افتاد بین راه دیدم نوشته شده 10کیلوهویج 2000تومان
چون دیدم ارزونه و شنیدم که چشمها را هم تقویت می کنه سریعا پیاده شدم ودو تومان به فروشنده دادم وکیسه را برداشتم وچون دیدم وزنش با مقداری که میگه نمی خونه سوال کردم چند کیلو ؟ گفت :10 کیلو دوباره سوال کردم وباز هم همین جواب را شنیدم
خلاصه حرکت کردم در ادامه راه باز هم هویج می فروختند ولی این بار 8کیلو دو تومان !!!!!!!
تا اینجای کار برد با من بود.
اما وقتی به نایلکس ها نگاه می کردم دیدم 8 کیلو بیش تر از 10کیلو بود یعنی 8>10
عجیب بود پیاده شدم ویک کیسه براشتم دیدم دوبرابر کیسه ده کیلویی من است یک کیسه خریدم و کیسه قبلی را وزن کردم بله چشمتان روز بد نبیند کیسه 5 کیلو داشت یعنی 5= 10
با عصبانیت برگشتم دیگر هیچ چیز را نمب دیدم اینجا بود که فهمیدم هویج چشمها را تقویت نمی کند !!!!!!وقتی به آنجا رسیدم گفتم باید منطقی برخورد کنم(آخه 5نفر بودند ومن یک نفر بعدش هم ظهر بود وکسی نبود که در صورت در گیری ما را جدا کنه ) سوال کردم هویج کیلو چند؟ گفت :10کیلو 2تومان
به قیافه ام نگاه کرد احتمالا به خاطر خوردن هویج زیاد ٍ فروشنده ضمیر ناخودآگاهم را هم می دید
گفتم :کیسه ها چند کیلویی هستند؟
گفت : 5کیلو
اینجا بود که چشمانم از حدقه بیرون زد
گفتم : تازه از شما این کیسه راخریدم گفتی 10 کیلو داره ؟
یکی از فروشنده ها گفت : کیسه های بزرگ 10 کیلو دو تومان ولی اگه فله می خوای همین کیسه ها 2تومان
گفتم : نوشتت چیز دیگه ای میگه تازه هم دوستت گفت 10کیلو دو تومان
دومین فروشنده گفت : این را از ما نخریدی !!!!!!!!!
من :
عصبانی شدم وگفتم یعنی من تشخیص نمی دم از کی خریدم
گفت : نمی خوای بذار سر جاش!!!
گفتم :من بخاطر پولش نمی گم این کیسه برای خودت پول هم نمی خواد .
ولی فکر نکنید زرنگید و سر مردم شیره می مالید مردم ما خیلی فهمیده هستند(برای یک لحظه حس کردم در مجلس شورای اسلامی سخن می گویم) این کارها آخر عاقبت ندارد پولش هم برای شما وخواستم برم
یکی از آنها گفت : مگه ما گداییم بیا این پولت .
نخواستم بگیرم ولی یکی از آنها پول را زورکی توی جیبم گذاشت
برگشتم ولی مقدار از کار خودم ناراحت شدم نمی دونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زن به شوهرش : این بی انصافی نیست که تو هند یک زن رو به قیمت گاو فروختند؟
شوهره: نه اگه زن خوبی باشه می ارزه!!!!!!!!