از اوباما در مورد گزینه ها بپرسید.

واضح ومبرهن است که عجول از عجله گرفته شده وبر وزن فعول می باشد .این را عرض کردیم تا ملت بداند ما از عربی وافعال آن حالیمان می شود واین جمله ربطی به نوشته حاضر ندارد. 

حال باید بدانیم وآگاه باشیم که ما ایرانی ها مردمانی بس عجول بوده وبه قول استاد فرهیخته ما(ابومهدی زیتونی) متولدین زمان جنگ تحمیلی بسی عجولترند چون انها در زمانی متولد وبزرگ شده اند که ملت تماماً در حال تکاپو ودر حالت جنگی بودند . 

این هم یک نظریه است که  به ان استنادفرمودیم تا نوشته این حقیر بی نظریه نباشد. 

واما مثال از عجول بودن ما ایرانی ها : 

اگر مثال بزنیم به تمام مثالها اجحاف کرده ایم وفقط می گوییم بنگرید به سبد کالا ! 

بعله این سبد محترم که قرار است طی دو ماه توزیع شود به محض صدور فرمان سبدی ،ایل وتبارمان در درب ورودی اماکن توزیع اتراق کرده ومیخواهند جزو اولین ها باشند .(کتاب تاثیر جنگ بر رفتار نسل جدیدجلد 1ص201نوشته ابومهدی زیتونی ملاثانی زاده)

حالا چرا این قدر عجله ؟! 

اما جواب ممکن است در این باشد که مردم نعوذباالله به قول مسولین سوء ظن داشته باشند !وهرکس گیرش آمد که هیچ وگرنه جا ماند.(همانند سهام عدالت) 

 یا مردم عادت کرده اند به صف گرفتن وچون کوپن ها را برداشتند مردم به یاد قدیم دوست دارند صف بگیرند.و.... (کوپن :نسل قدیم یارانه می باشدکه مردم با در دست داشتن یک برگه می توانستند سبد کالا بگیرند/قاموس الکلمات خیابانی جلداول روی جلد) 

 

(نمونه کوپن های باطله منزل همسایمان که پدر برزگ مهربان وبزرگ خاندانشان  بر اثرفهمیدن باطل شدن این کوپنها شناسنامه وی نیزباطل شد)

حال چرا ما پیله کردیم به عجله مردم ؟! 

جواب اینکه مسولین وسیاست مداران  این بلاد از همین مردمند و مطمئناً همین عجله را در سیاست ها خود بکار خواهند گرفت !  

نمونه های تصمیم گیری عجله ای:

نمونه اقتصادی :سهام عدالت،ساعات کار کارمندان تا 4بعدازظهرو.. 

نمونه اجتماعی :مبارزه بابدحجابی به صورت ببند وببرو...(خوانندگان عزیز چنانچه این بند ممکن است باعث شود ما به خطر بیفتیم بفرمایید حذفش کنیم) 

نمونه سیاسی : تمام گزینه ها روی میزاست! 

البت ما گزینه سیاسی را بیشتر شرح خواهیم داد تا سرمان به باد نرود. 

آمریکا به خصوص مش حسین اوباما (ویا شاید ما با اون) گفتند:تمام گزینه ها روی میز است! 

وعکس العمل  سیاست مداران ما این بودکه ؛از اصل عجله ایرانی پیروی کردند وکلی شعار دادند! 

بعله ! به ما می گویند سیاست مدار بدون عجله وهارمونیک! فلذا ما همگی را بهآرامش دعوت می کنیم!و چون اصلا انگلیسی  بلد نیستیم ؛به همین خاطر نمی توانیم از اوباما بپرسیم. لاکن از استاد ظریف ولطیف وحسن وحسین که انگلیسی بلدند وبه راحتی واحدهای زبان دانشگاه را پاس کردند؛ تقاضا داریم که از ایشان سوال کنند ؟ که:

1-  شما وسال رانپرسیدید؟سوال شما چیست؟ که گزینه ها روی میزند، معنا دهد؟(ممکن است فکر کنید سوال فلسفی است لاکن کاملا ً سیاسی است! )  

2- گزینه ها را مشخص کند.چه بسا شاید ((ما آمریکاییها غلط کردیم ))هم در بین گزینه ها می بود!؟ 

3-کدام میز را می فرمایند؟میز ما یا میز آنها؟یا میز کشور ثالث؟ (نعوذبالله) 

4- وقتی می فرمایند گزینه ،یعنی ما باید انتخاب  کنیم؟! آیا حق انتخاب واقعاً با ماست؟(بلاتشبیه به گزینه های کنکور) 

ابوعدنان :مشاور امور سیاسی وجو وپلیکا

بشتابید همایش برگزارکنید

واضح ومبرهن است که ما ایرانیها به دنبال طرحهای تازه وبدیع بوده ،تا اوقات خودمان را در ادارات سپری نماییم .تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست . 

لاکن اگر یکی از ما طرحی ارائه داد بقیه همانند چینی ها عمل کرده وشروع به تکثیر وکپی آن عمل می نماییم .  

(با ادای احترام به کشور دوست وبرادر چین وماچین-در مثال مناقشه نیست{ترجمه چینی ضرب المثل:نو چین این چان})

عند المطالبه یک مثال بر اذهان شما عارض خواهم نمود تا ذهنتان منور شود و روحتان شاد. 

در حکومت 8ساله سردار طرحهای متنوع ، استاد کنونی دانشگاههای ایران،وموسس دانشگاه فارسی زبانان ، آقای احمدی نژاد دامة طرحاته ؛مسولین ما هر روز از فرط بیکاری وصرفا جهت تنوع زنگ مدارس را به بهانه های مختلف می کوبیدند که نشان دهند طرحی که داده اند بسیار مهم است ویک مسئله مهمی عنوان می کنند!!  

از انجا که دیواری کوتاهتر از دانش آموزان نیست غالبا تمام طرحها به دانش آموزان منتهی می شود. 

(البت این طرحها با تعطیلی کلاسها همراه است که دانش آموزان خوشحال می شوند ومدیر ومعاونان مقهور)

این کار آنچنان ادامه پیدا نمود که ملت ودولت ونمایندگان عوام الناس ،همصدا نواختن زنگ مدارس را طی بیانیه های مختلف محکوم کرده وعنوان نمودند که دیگر زنگها نواخته نشود؛تا شاید قافله آموزش به راه خود ادامه دهد واز سر منزل مقصود باز نماند. 

با تعویض دولت و روی کار آمدن دولت تدبیر وامید مسولینی که پولی بر دست مانده، داشتند ؛به فکر نواختن زنگ افتادند. 

 لاکن مصوبات به آنها اجازه نمی داد زنگی را بنوازند وپولها را تقدیم ملت کنند ونامشان را در تاریخ ثبت کنند.  

فلذا از آنجایی که ما ایرانی هستیم ودر احداث راه خبره ایم ؛پس جرقه امید زده وتدبیری بدیع اندیشیده شد.مسولین به فکر افتادند تا همایش ونمایش ومانور برپانمایند . مثلامانور زلزله ،همایش اعتیاد،وامثالهم . 

هر روز اطفال ما در همایش ونمایش شرکت می کنند وبعضا الحق والنصاف  نیز مفیدند وما منکر آن نیستیم .چون اطفال ما پول مفتی ، از این همایشها به منزل می آوردند وکمک خرجی ما می شود واین همایشها از کسب علم بهتر نمودپیدامی کنند. 

لاکن وصدها لاکن ،این مطالبی که در این مراسمات گفته می شود در گوش اطفال ما نمی رود گویا مطالب بزرگ تر از گوش اطفال ما می باشند! وگاهاً برعکس جواب می هد. 

نمونه همایش اعتیاد در فرزند ابله ما برعکس جواب داد. نامبرده ضمن خرید نیم تیغ تریاک (العیاذبلالله )از جنب مدرسه کذایی معلوم النام ،آن را به منزل آورده ومی فرمایند به این می گویند تریاک !!! وبا افتخار می فرماید:من به دور از چشم برداران مامور انتظامی خریداری کردم !!!! 

(لازم به ذکر است نیم تیغ تریاک خریداری شده طی تشریفات رسمی ودر یک همایش تکمیلی معدوم شد!لذا معتادان عزیز از مراجعه به منزل این حقیر جداً خوداری فرمایند)

مخلص کلام اینکه توصیه ما به مسولین این است که تا دیر نشده ؛بشتابید وهمایش برگزار کنید تا ممنوع نشده!

توهین به نسل قدیم در روز روشن

واضح ومبرهن است که توهین اقسام  وانواعی دارد اما هرنوع آن که ابراز شود مردود است . 

حال این توهین شدت وضعف دارد وگوینده در شدت وضعف توهین تاثیر گذار است برفرض مثال اگر توهین از جانب فرزند ابله ما صاتع شود صد البته ارزشی ندارد چون ابلهی بیش نیست لاکن اگر این توهین از شخصیت علمی وبارز و باارزشی همچون همسرمکرمه ما ابراز شود توهین در حد لالیگا ارزشمند بوده وقابل پیگیری است. 

در توهین ابلهان باید خموش بود .اما در مورد دوم نیز بایدخموش بود ولاغیر!!!!!! 

توهین نسبت دادن سستی و ضعفی در اخلاق یا خلقت به دیگری است. بنابراین توهین بودن یک توهین ،زمانی روشن می شود که بدانیم چه شخص و چه شخصیتی مد نظر است.

به همین خاطر اگر شما به یک بچه الاغ، کره الاغ بگویید، توهینی نکرده اید، در حالی که نسبت دادن این تعبیر به یک انسان توهین محسوب می شود.
شاید شخصیت ما با بسیاری از تعابیر، منافاتی نداشته باشد و آن ها برای ما توهین به حساب نیایند، اما نباید تصور کنیم که همان تعابیر نسبت به همگان صحیح بوده و خارج از توهین است.  

از نظر مقررات کیفری اهانت و توهین و . . .  عبارت است از بکار بردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و یا ارتکاب اعمال و انجام حرکاتی که به لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص موجب تخفیف و تحقیر آنان شود و با عدم ظهور الفاظ توهین تلقی نمی گردد.

حال چرا ما این مبحث را پیش کشاندیم؟ 

جواب: با فرزند ابله مذکور در سطور فوق در حال تماشای تبلیغات شبکه های وطنی بودیم که ناگهان در یکی از تبلیغات به نسل قدیم که ما باشیم توهینی مشاهده شد که من حیث المجموع اعصاب ما را دگرگون کرد. 

در تبلیغ این کالا عنوان شد که بچه های امروزی خیلی باهوشند وباید این کالا را برای پیشرفتشان خرید.  

فرزند برومندمان برگشته به ما می گوید: بفرما ابوی گرام! حتی این تلویزیون هم فهمیده ما باهوشیم باید این وسایل را برای ما مهیا کنید تا ما پیشرفت کنیم . 

ما عرض کردیم :پسرجان این ها همه اش تبلیغ است تا پدر ومادرها تحریک شوند واین کالا را بخرند. 

ابله بلغور می کند :شما چشم این را ندارید که ببینید ما از شما باهوشتریم!!!!!

بفرمایید این را می گویند با پول بیت المال  برعلیه ما توهین کردن ! 

این جمله می رساند که بچه های کهن (یعنی ما) بی هوش بوده وکلا ول معطل بودیم .  

بچه ی ما با این درجه از نفهمیت ! این را فهمید .حالا چرا بچه های صدا وسیما متوجه این مطلب نشده اند من نمی دانم واصلاچرا علما بلخصوص آنهایی که در مسابقات جهانی متوجه زنان بدحجاب در بین ده ها  هزارنفرمی شوند متوجه این توهین علنی، نشده اند؟ 


]چندتا لطیفه از بچه های حزب اللهی

ﻗﺒﻼ ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﻮﻓﺘﺎﺩ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺵ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ !

ﺍﻵﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﯼ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﺑﺨﺮﯼ


استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد

استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
شاگرد: زن

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟

شاگرد : نوه استاد



فرقی ندارد که یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند

در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی !



رفتم تو سرچ گوگل تایپ کردم  “زن چه میخواهد؟”  گوگل بعد از ۲۰ دقیقه پاسخ داد:  “ما همچنان در حال جستجو ایم !”


مخ تعطیل میخواسته آتش نشان بشه. توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟

مخ تعطیل میگه: هیچی تیمّم میکنیم.