از مشهد برگشتیم

باسلام خدمت تمامی دوستان  

پس از چند روزی که عازم سفر مشهد بودیم دوباره به شهرمان برگشتیم  

کلی مسرورشدیم که بار دیگر به شهرمان برگشتیم 

با توجه به جان باختن ۷تن از همشهریان ما در جاده کمربندی خرم آباد قبل از سفرمان به مشهد تقریبا سفرحساسی بود وهمه نگران بودند تا ما سالم برگردیم . 

من و خانواده ام از همه کسانی که با ما تماس گرفتن چه به صورت مجازی یاتلفنی ویامسجی کمال تشکر راداریم .  

برای همه دعا کردیم انهایی که گفتند برای ما نمازبخوان  برایشان خواندیم و.... 

خلاصه برای یک سال شارژخواهیم بود. 

در آخر از میزبان خوبمان که با توجه به همه گناهانی که داریم اجازه دادند ما وارد حرمشان شویم  

تشکرو قدردانی می کنیم

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا(ع)

 

دیده فرو بسته‎ام از خاکیان           تا نگرم جلوه افلاکیان

شاید از این پرده ندایى دهند                  یک نفَسم راه به جایى دهند

اى که بر این پرده خاطر فریب               دوخته‎اى دیده حسرت نصیب

آب بزن چشم هوسناک                را با نظر پاک ببین پاک را

آن که در این پرده گذر یافته است                چون سَحر از فیض نظر یافته است 


 

فردا صبح عازم زیارت امام رضا (ع) می باشم امید است جزو زوار امام رضا قرارگیریم ونایب الزیاره شما باشیم  

التماس دعا

سفربه لالی

چند روز پیش قرار بود با بچه ها بریم بیشه ولی بنابر مشکلات پش آمده نشد بریم بیشه یعنی بیشه =نمیشه  

چون بچه ها جمع شده بودند گفتیم بریم لالی هم نزدیکه وهم محل شنا دارد وهم سد وهم ... 

خلاصه چون مسله ضربتی بود اول صبح بدون کمترین تجهیزات روانه لالی شدیم هوا خوب بود البته برای ما نه بچه های بالای نقشه ایران ! 

در راه صبحانه خوردیم ورفتیم چندتا مرغ زنده گرفتیم البته به سختی گیر آمد کیلویی ۵۵۰۰۰ریال ناقابل !به طرف جاده قدیم لالی رفتیم با ویرانه ها روبه روشدیم که بخاطر سد سازی احداث شده بودند جاده قدیم که زیر آب رفته بود و.... 

از پل کابلی هم گذشتیم که چندی پیش خیلی از آن تعریف می کردند   

 

 

 

 

آب زیادی در پشت سدجمع شده بود وقرار بود ۴۰متر دیگر هم بالا بیاید یکی از همراهان که عظمت دریاچه رادید خیلی به این وآن بد وبیراه گفت وهی نفرین می کرد که چرا با وجود این همه آب مجوز کشت به ما نمیدندبا هزار بدبختی راضیش کردیم فعلا از این حرفها نزنه   

 

از صخره ها وکوه بالا می رفتیم وکلی عرق ریختیم بعداز شنا در رودخانه ای به نام آب شور ورفتن به شکارگاه دوباره به خانه ب رگشتیم   

شاید بهترین نتیجه این سفر این باشه که هر کسی از دور وبرش نباید غافل باشه وخصوصادر مورد استان خودش اطلاعاتی داشته باشه تا درست تصمیم بگیره نباید بگیم به من چه؟

زمانه عوض شده یا ما ؟(سفرکی به اهواز)

خیلی عجیبه نمی دونم مردم تغییر کردند یا زمانه ؟ یا اصلا هر دو ؟ 

چطور ؟  

عرض می کنم خدمت خواهران وبرادران محترم  . تا یادم بوده وهست و شاید خواهد بود ،وقتی اینجانب با پدرگرامیم می رفتیم بازار البته زمان قدیم نه حالا ، وقتی جنسی می خریدیم من به ترازو  نگاه می کردم که چگونه فروشنده مقداری به جنس ما اضافه می کرد تا ترازو پایین بیاد ومی گفت این هم از بابت حلال وحرام !!!! 

ولی حالا ............................. 

یک نمونه بارز : الان که فصل هویج می باشد دیروز گذرم به کلان شهر اهواز افتاد بین راه دیدم نوشته شده 10کیلوهویج 2000تومان  

چون دیدم ارزونه و شنیدم که چشمها را  هم تقویت می کنه سریعا پیاده شدم ودو تومان به فروشنده دادم  وکیسه را برداشتم وچون دیدم وزنش  با مقداری که میگه نمی خونه سوال کردم چند کیلو ؟ گفت :10 کیلو دوباره سوال کردم وباز هم همین جواب را شنیدم  

خلاصه حرکت کردم در ادامه راه باز هم هویج می فروختند ولی این بار 8کیلو دو تومان !!!!!!! 

تا اینجای کار برد با من بود. 

اما وقتی به نایلکس ها نگاه می کردم دیدم 8 کیلو بیش تر از 10کیلو بود یعنی 8>10  

عجیب بود پیاده شدم ویک کیسه براشتم دیدم دوبرابر کیسه ده کیلویی من  است یک کیسه خریدم و کیسه قبلی را وزن کردم بله چشمتان روز بد نبیند کیسه 5 کیلو داشت یعنی 5= 10 

با عصبانیت برگشتم  دیگر هیچ چیز را نمب دیدم اینجا بود که فهمیدم هویج چشمها را تقویت نمی کند !!!!!!وقتی به آنجا رسیدم گفتم باید منطقی برخورد کنم(آخه 5نفر بودند ومن یک نفر بعدش هم ظهر بود وکسی نبود که در صورت در گیری ما را جدا کنه ) سوال کردم هویج کیلو چند؟ گفت :10کیلو 2تومان  

به قیافه ام نگاه کرد احتمالا به خاطر خوردن هویج زیاد ٍ فروشنده ضمیر ناخودآگاهم را هم می دید  

گفتم :کیسه ها چند کیلویی هستند؟ 

گفت : 5کیلو  

اینجا بود که چشمانم از حدقه بیرون زد 

گفتم : تازه از شما این کیسه راخریدم گفتی 10 کیلو داره ؟ 

یکی از فروشنده ها گفت : کیسه های بزرگ 10 کیلو دو تومان ولی اگه فله می خوای همین کیسه ها  2تومان  

گفتم : نوشتت چیز دیگه ای میگه  تازه هم دوستت گفت 10کیلو دو تومان

دومین فروشنده گفت : این را از ما نخریدی !!!!!!!!! 

من  : 

عصبانی شدم وگفتم یعنی من تشخیص نمی دم از کی خریدم  

گفت : نمی خوای بذار سر جاش!!! 

گفتم :من بخاطر پولش نمی گم این کیسه برای خودت پول هم نمی خواد . 

ولی فکر نکنید زرنگید و سر مردم شیره می مالید مردم ما خیلی فهمیده هستند(برای یک لحظه حس کردم در مجلس شورای اسلامی سخن می گویم) این کارها آخر عاقبت ندارد پولش هم برای شما وخواستم برم

یکی از آنها گفت : مگه ما گداییم بیا این پولت .  

نخواستم بگیرم ولی یکی از آنها پول را زورکی توی جیبم گذاشت  

برگشتم ولی مقدار از کار خودم ناراحت شدم نمی دونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سفرنامه

سلام خدمت دوستان گرامی  

اولا معذرت می خواهم که مدتیه آپ نیستم  

دوما طبق معمول همه ساله که با دوستان قرارداد داشتیم به یکی از استان ها سفری کردیم البته سفر ما با بقیه سفرهای استانی ها که برگزار می شود فرق می کنه از چه لحاظ؟ عرض می کنم  

اولا خرج ومخارج ما کم تر از اون سفرهاست  

دوما مزاحم کسب وکار مردم نشدیم وهمانند پلیس مخفی گشت وگذار نمودیم وکلی از مشکلات مردم را حل کردیم از جمله ؛بی کاری رانندگان رسیدگی به گدایان وامثالهم  

سوما کسی برامون پلاکارد وخرجهای اضافه ،خرج نکرد 

چهارم .................

خلاصه سفر استانی به اصفهان داشتیم اولش قرار بود بریم همدان ولی همانند خیلی از طرح ها که با شکست روبرو میشن اون هم به علت تصمیمات آنی رفتن ما به همدان با شکست روبرو شد وبه اصفهان رفتیم  

همون استانی که قراره آب خوزستان را به آنجا منتقل کنند جایی که زاینده رود آن خشک خشک شده    

خلاصه کفش هامون را پوشیدیم و یک نایلکس که محتویات آن شامل جوراب ولباس زاپاس بود را برداشتیم وراهی دیار نصف جهان شدیم  

در راه زمینهای خشک وبی آب وعلف خوزستان را نظاره گر بودیم کم کم که به ایذه رسیدیم به زندان های آب کارون رسیدیم بله سدهای کارون ۳و۴و...... تازه فهمیدیم که چرا زمینها بله ........

به دلایل سیاسی از ادامه بحث معذوریم   

در راه دهها پلیس وسرباز پلیس را دیدیم که صدتومان صدتومان مردم راجریمه می کردند ومی گفتند جریمه هدف نیست ! (فکر کنم پول هدف بود شاید هم...)

جایتان خالی به اصفهان رسیدیم

طبق معمول در ورودی های شهر برای راهنمایی مسافران اشخاصی را گذاشته شده بودند 

 ازآنجا نقشه ومحل اسکان را گرفتیم وراهی شدیم به به عجب شهرداری دارند یک کاغذ هم روی زمین نبود بجز کاغذهایی که ما روی زمین انداخیتم !!!!!!!!! 

از آنجایی که کارت یکی از دوستان فرهنگی راداشتیم وارد ناحیه ۳اصفهان شدیم جهت اقامت ۲شب مبلغ ۱۶۰۰۰۰ریال وجه رایج مملکت (معادل 16پارسی ) از ما  گرفتند جایتان خالی از تعجب شاخ درآوردیم یک ژتون ۴نفره چلوکباب گرفتیم آن هم مجانی !! اون هم در اصفهان!!!!

باورکردنی نبود اصفهانی هایی که به حسابگری معروف بودند وبه .... با۱۶تومان هم جا دادند وهم غذا!! 

واقعا به این میگن مدیریت وجذب گردشگر یادبگیرند مسولان ما ( البته بعدا فهمیدیم طرح ملی بوده !!!!!!!!)

بعد از غذا گفتیم بریم برای زاینده رود وبرخشک شدن آن گریه کنیم وقتی رسیدیم دیدیم ای بابا کلی مسولین اصفهان مردم را سر کار گذاشته بودند اب زاینده رود از کارون هم بیشتر بود باورندارید برید نگاه کنید! 

درراه به دیوارهای خراب شهر نگاه می کردیم که با درایت مسولین رنگ زده شده بودند تا نمای شهر را خراب نکنند  

همه جا بوی بهار می داد و مردم از همه جا آمده بودند به خیلی از جاها سر زدیم در چهل ستون با یک گردشگر آرژانتینی مواجه شدیم وسراغ از باز یکنان فوتبال معرفش را گرفتیم وکلی بنده خدارا با صحبتهای دست وپا شکسته انگلیسی خودمان گیج کردیم  

البته کلی اطلاعات از او گرفتیم که تا هم اکنون در حال رمز گشایی  است ! 

هر جا می رفتیم برای دیدن میراث اجدادمان باید پول های گزافی می دادیم ! البته در ایران اینها طبیعی اند! و در اصفهان طبیعی تر!!!!!!!!! 

چندتا عکس گرفتیم وخلاصه برگشتیم  

از این سفر یاد گرفتیم کسی که ازدواج کرده وبچه داره دیگه نمی تونه مجردی جایی بره ! ضررهای عمدش اینکه تابلو آدم زن ذلیله ، خرج تلفن الی ماشا الله ،و...... 

ولی در کل سفر خوبی بود حال کردیم