با سلام ضمن طلب حلالیت از دوستان انشاالله فردا صبح عازم زیارت امام هشتم می باشم .
فلذا تا اطلاع ثانوی این دکه مجازی تعطیل می باشد!
همیشه لحظه خداحافظی صاحب خونه دم در ایستاده وبه مهمونش لبخند میزنه .
خدایا یک ماه مهمانت بودیم لبخند آخرت را نشانمان بده!
عیدفطرمبارک
واضح ومبرهن است که هر چیزی ولغتی معنی ومفهومی دارد .لاکن قاطبه عوام الناس از درک بعضی ازمعانی لغات تخصصی عاجزند .
متاسفانه ویا خوشبختانه در سنوات اخیر و با گسترش دانشگاهای دولتی وغیر دولتی ومجازی وامثالهم ، فارغ التحصیلان این دانشگاهها در پست های دولتی منصوب گردیده و برای توجیه عملکرد خود و نشان دادن سطح سوادشان، از لغات اجنبی وتخصصی استفاده می نمایند.
لذا بر خود تکلیف دیدیم که این مفردات اجنبی وگاها مخلوطی از مفردات اجنبی و وطنی که کلماتی جدید بوجود می آورند را تفسیر وتبیین کنیم. و بر ماست که این مفردات را شرح وبسط دهیم.تا هم چون عدنان ما به هنگام استماع این لغات از زبان مسولین دهانش به اندازه دهان کفشمان باز نماند. باشد که مقبول افتدوطمعی در این مورد نیست ولاغیر.
ابتدا از لغت ((کاریزما)) شروع می کنیم .
در انتخابات وخصوصا برای تصدی یک پست ، اطرافیان متصدی از این عبارت برای نشان دادن اهمیت فرد و پرستیژ طرف استفاده می نمایند ودائما آن را بلغور می کنند.اما به راستی معنی این لغت چیست؟
معنی اصلی کاریزما درغیروطن:کاریزما" در ریشه لغوی منشأ کلیسایی داشته و به معنای «عطیه الهی» است. "کاریزما" (به یونانی: χάρισμα یا «خاریسما») یا فرهمندی در لغت به معنی «شکوه خدایی» یا فره ایزدی است. فرهمندی یکی از ویژگیهای شخصیتی و از راههای نفوذ فرد یا گروه است؛ و از راههای کسب قدرت اجتماعی به حساب میرود.
مثال: هیتلر (نعوذبالله)
معنی ضمنی کاریزما برای مسولین وطنی : کار بسیار ریز را برای ما انجام دادن وآنچنان آن را بزرگ جلوه کردن که دهانتان بازبماند.بطوری که علکی،علکی مجذوب مسول ذیربط شوید.
مثال :عیال اینجانب (حفظه الله) که با مقداری از آب کارون ویک نوع گیاه خودرو بنام ((توله))
یا به اصلاح کشوری ((پنیرک)) غذایی به هم زده ومابقی بودجه منزل حقیر را تبدیل به طلا جهت ذخیره برای
روزمبادا می فرمایند. بلانسبت صندوق ذخیره ارزی!
معنی کاریزما در اذهان عوام الناسی همچون عدنان:
به صورت معادله روبرو می باشد ـــــــــــ> گلستان= کاری +ز +ما
تفسیر معادله فوقانی:یعنی کار برای ما جور کرده وما فعلا ویا در آتیه بیکار نخواهیم بود!
مثال : بنابه دلایل امنیتی وجلوگیری از اشاعه فحشا معذوریم!
معنی کاریزما در آبادان : کا، ریز، ما. یعنی برادر کوچک ما .
تفسیر :چنانچه تعریف از شخصی مدنظر باشد.تعریف شونده از تعریف کننده در درجه پایین تری می باشد. روایتی دیگر بر این است که کوچکی وتواضع طرف مورد مدح را مطمح نظر است .والله اعلم!
البت ما نمی دانیم معنی کاریزما در منطقه شما چه معنی می دهد خواهشمند است با توجه به اهمیت حیاتی موضوع ، معنی منطقه ای کاریزما را برای ما ارسال کنید باشد که نامتان در کتاب ما چاپ گردد.
در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 166 سال پیش نخستین برنامهی دولت ایران برای واکسیناسیون به
فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبلهکوبی میکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبی به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روی ناآگاهی نمیخواهند واکسن بزنند! بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان میشود هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باختهاند، امیر بیدرنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله میکوبند.اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان میشدند یا از شهر بیرون میرفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سیصد و سی نفر آبله کوبیدهاند.
در همان روز، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده میشود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادهای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمیگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود.
این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور میکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هایهای میگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچهی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع میکنند. تمام ایرانیها اولاد حقیقی من هستند و من از این میگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند ...
فلسفه شب های قدر این است که بیدارشویم نه بیدار بمانیم!
شهادت تنهاترین مرد عالم تسلیت باد.