بیچاره آسمان

بیچاره آسمان ، دلش به خورشید ی خوش است که هر روز دورش می زند !!!!!!!

حراج محبت

ایستادن، اجبار کوه بود و رفتن سرنوشت آب . 

                                                     افتادن تقدیر برگ است وصبر پاداش آدمی .  

پس بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم که همه ی ما خاطره ایم !!!!

شیطان را می ستایم!!!!!!!!!!

شاید میان این همه (( نامردی )) باید شیطان را بستایم که (( دروغ )) نگفت! 

جهنم را به جان خرید اما (( تظاهر )) به دوست داشتن آدم نکرد!!!!!!!!!!

علت ترک کردن را بگویید

* اگر کسی را ترک می کنید لااقل به وی علتش را توضیح دهید؛ چون اینکه ببینید لایق یک توضیح ساده هم نبوده اید دردناک تر از خود ترک شدن است.

فرار از مشکلات

فرار کردن از مشکلات فقط فاصله رسیدن به راه حل را افزایش می دهد. آسانترین راه برای گریختن از مشکلات حل کردن آنها است.

سخت است که حرفت را نفهمند

سخت است که حرفت را نفهمند 

          سخت تر اینکه حرفت را اشتباهی بفهمند 

    حال می فهم که خدا چه زجری می کشدوقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ، اشتباهی هم فهمیده اند. 

دکتر علی شریعتی

ریا همه جا هست حتی در ....

در مورد ریا هرکسی یه حرفی داره  

ما که بحث را در باز کردیم (منظور همون تف به این ریا)یه تیکه سخنرانی در مورد ریا آقا هاشم گل گلاب برامون ایمیل کردند خیلی جالبه حتما گوش کنید   

ما که خیلی خوشمان آمد از آقا هاشم هم متشکریم که با مشارکت مردمی خودش ما را شرمنده کرد

                              کلیک کن وگوش کن  

تف به این ریا

در کتب قدیم آمده که :شیخی نیمه شب وارد مسجد و مشغول نمازگردیداتفاقا سگی برای در امان ماندن ازسرما به مسجد وارد شدمرد که صدایی راشنید تصور نمود شخص دیگری به مسجد آمده برای اینکه اخلاص خودرا ابراز دارد نمازهایش را با قرائت و طمانینه تمام بجا می آوردنزدیکیهای صبح نگاه کرد ببیند کیست باکمال تعجب سگ را مشاهده کرد وباخود گفت تف به این ریا از سر شب تا به حال برای خاطر سگ عبادت کردم نه به خاطر خدا.....

دقت کن

می ری خودکار بیک می خری ۱۰۰تومان ولی لاک غلط گیر۸۰۰تومان 

تو این زندگی حتی رو کاغذهم اشتباه کنی برات گرون تموم میشه پس دقت کن

اگر واگر

اگر کسی خوبی های تورا فراموش کند ، تو خوب بودن را فراموش نکن . . .

اگر به دنبال کسی هستی که هیچ ایرادی نداشته باشد تنها خواهی ماند . . . 

===================================== 

من به مونسی بی عیب و کامل نیاز ندارم

من به همدمی نیاز دارم که به من این احساس را بدهد که خاص و مهم هستم

(جروس)

تقدیر

در مقابل تقدیر خداوند همانند کودکی یک ساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی ، می خندد ، چرا که اطمینان دارد او را خواهی گرفت .

آلبرت انیشتن

همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است.

درسی از میمون ها

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت
مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد
متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش
را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت
و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه
خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را
بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش
تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد
چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر
درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش
را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت 
و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.

هدایت کنیم تا جایی که

  ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم  

                                        

                                         می‌توانیم هدایت کنیم.  

 

(اسکات پک)

احترام به مرد فقیر

در اوزاکای ژاپن ، شیرینی سرای بسیار مشهوری بود، شهرت آن به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که می پخت .

مشتری های بسیار ثروتمندی به این مغازه می آمدند ، چون قیمت شیرینی ها بسیار گران بود.

صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش آمد مشتری ها به این طرف نمی آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.

یک روز مرد فقیری با لباسهای مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیشخوان آمد قبل از آنکه مرد فقیر به پیشخوان برسد ، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دستهای مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می کرد. وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتریهای ثروتمند از جای خود بلند نمی شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید؟

صاحب مغازه در پاسخ گفت : مرد فقیر همه پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.

شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.

سنگی کوچک یادآور

 گاه پرندگان آنقدر سرگرم دانه چیدن می شوند

که پرواز را فراموش و آسمان را از یاد می برند

گاهی پرتاب سنگی کوچک یاد آور پرواز و آسمان است . . .

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن

۱ آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند

۲ آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند  . . .

زاهد وچهار جواب کوبنده


    زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود.
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست، تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

نابودی حکومت ها

هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است 
 
ویل دورانت   

جملات جالب

همیشه یادمون باشه که نگفته ها رو میتونیم بگیم

اما گفته ها رو نمى تونیم پس بگیریم . . . 

 

 

مرداب به رود گفت :

چه کردی که زلالی ؟!

جواب داد :

” گذشتم “ 

 

گذشته رو اگه به دوش بکشی کمرت خم میشه

ولی اگه بذاری زیر پات قدت بلند میشه . . . 

 

برای دوست داشتن وقت لازم است

اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است . . . 

 

مردم جوری حرف می زنند که گویی همه چیز را میدانند

اما اگر جرات داشته باشی و سئوالی بپرسی آنها هیچی چیز نمی دانند . . .

(پائولوکوئیلو)