دکتر ومخ تعطیل

دکتر به مخ تعطیل میگه : قند داری  

                 مخ تعطیل میگه : اگه صداش رو در نیاری یه گونی برنج هم دارم

رمز موفقیت مخ تعطیل

رمز موفقیت مخ تعطیل : 

۰۷۹۸۵۷۵۲۳۴۱۲۳پ۱۳پ۲۴۲۱۳۵۳۳۴۶۴۵۷۵۶۷۵۶۸۹۷۸۰۸۶۴۵۲۴ 

۷۳۵۲۴۱۴۱۲۳۴۱۳۲ژ 

۵۵۳۲۴۱۴۲پ۲۳پ۱۴۲ 

۷۶۵۱۴۲۱۳پ۳پ۵۷۶۴۳ 

۷۵۴

دور خوردن خانه و زن

یکی از دوستان فرمودند در وبلاگتان بنویسید  

وقتی می ریم زن می گیریم سوال می کنند خانه داریداگه دارید زن به شما می دیم 

و وقتی می ریم بانک مسکن میگن اگه زن دارید وام مسکن به شما می دیم 

حالاما چکار کنیم؟

مخ تعطیل وساعت

یه بازاری با مخ تعطیل  دعوامیکرد میگن چی شده؟بازاریه  میگه:باباساعت دیواری خونه رو آوردم بفروشم مخ تعطیل  واستاده روش میگه بگومن چندکیلوام؟

یک تن لطیفه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مخ تعطیل وموبایل

به مخ تعطیل میگن:بند موبایل به گردنت انداختی اذیت نمیشی؟میگه:نه فقط موقع شارژ،یه دو ساعتی معطل میشم

اس ام اس های پیک بهاری

گفت از حادثه ای لبریزم ، من پر از فریادم ، در درونم غوغاست
گفتم این حال تو را میفهمم ، دستشویی آنجاست !!!
 
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه:
من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم..
لطفا یه چیز خوب به من بگو
شوهر: بیناییت فوق العادست عزیزم!!!
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
وصیت غضنفر :
من از شب اول قبر میترسم منو شب دوم خاک کنید !
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
تحقیقات دانشمندان نشون داده
جمله ” تا۵ دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما
و جمله ” تا ۵ دقیقه خونه ام.” آقایون
یه معنی رو میده!!!
 
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
برای کاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانید
این حرکت را چند بار در موقع تعارف شیرینی، شکلات، تنقلات
و غذاهای چرب و چیلی انجام دهید !
حتما لاغر میشوید .
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
برای یک زن زیاد مهم نیست شوهرش کجاست
همینکه بدونه به شوهرش خوش نمیگذره براش کافیه!
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
یه قانونی هست که میگه :
یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره !
اما تو قرعه کشی بانک بین دونفر هم که باشه تو برنده نمیشی !
 
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
غضنفر ﺍﺯ ﺟﻮﺏ ﻣﯽ ﭘﺮﻩ ﺍﺯﺵ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻥ
ﺩﻭﺭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ
ﺩﻭﺭ ﺗﻨﺪ ﻣﯽﺯﺍﺭﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
از غضنفر میپرسن
جمله “مادر شوهرم را بوسیدم”
ماضی نقلی است یا استمراری؟
میگه هیچ کدام ! ماضی اجباری !
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
’̿’̿ ̿\̵͇̿̿\з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/’̿’̿ ̿
………..▌……..
………./ \……..
هیچکی از جاش تکون نخوره
بوس بده بیاد
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
سلامتی مادرهای قدیم که وقتی لنگه دمپایی رو پرت میکردن طرفمون صاف میامد میخورد تو سرمون!!!
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
وقتی تو پشت فرمون باشی بابات کنار دستت امکان داره یه سری قوانین جدید هم به
قوانین راهنمایی اضافه بشه …وقتی بابات نشست پشت فرمون همون قوانین
راهنمایی هم میتونه کنسل بشه!
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه … !!
 
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
پشت خاور نوشته بوود:همه از من میترسن من از نیسان ابی
پشت نیسان نوشته:همه از من میترسن من از زنم
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ،
چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت
مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
غضنفر رفته بود واسه مصاحبه استخدامی یارو ازش پرسیده بود:
اولوالعزم به کیا میگن؟
میگه : چهارده معصوم !
 
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
اینجا ایران است یعنی:
ببخشید پرواز ۱۷:۴۵ چه ساعتی میشینه؟
ببخشید اتوبوس ۹:۳۰ ساعت چند حرکت میکنه ؟
ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین ؟ چنده !؟
ΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩΩ
 
غضنفر میخواسته از خونه بره بیرون ،  میگه : ساعت ۱۲-۱۱ میام
باباش میگه: حالا خودت به درک! اون دختره صاحاب نداره !؟

جریمه های جدید راهنمایی ورانندگی

مواظب باش بچه جون  

                                قبل از رانندگی اول یک بار از روی جریمه های زیر بنویس بعداحرکت کن 

مخ تعطیل وخواستگاری

به مخ تعطیل میگن نتیجه خواستگاری چی شد؟میگه: 60-60    ؛ 

             میگن یعنی چی؟ میگه هرچی اوناگفتن ؛ماشصتمون رونشون دادیم ؛هرچی ماگفتیم  اوناشصتشون رو نشون دادن

زندگی یک آدم بدبخت

شانس یکبار در خونه ادم رو میزنه

ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره

بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد میاد تو !

اینه زندگی ما !

حساب جاری

متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!!
زن : وا نه!! خدا مرگم بده!  الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم...!
 

مخ تعطیل وازدواج

به مخ تعطیل میگن شما چرا فقط با دختر عمواتون ازدواج میکنین چرابادخترخاله هاتون ازدواج نمیکنین میگه اخه اونا خودشون پسرعمو دارن

صحبت های قبل وبعداز ازدواج

قبل از ازدواج:
مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم
زن: می خوای از پیشت برم؟
مرد: فکرشم نکن
...زن: منو دوست داری؟
...مرد: البته
زن: تا حالا به من دروغ گفتی؟
مرد: نه، چرا این سوال رو می پرسی؟
زن: منو مسافرت می بری؟
مرد: مرتب
زن: منو کتک می زنی؟
مرد: به هیچ وجه
زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟


بعد از ازدواج:

.
.
همین متن رو از پایین به بالا بخونید

لطیفه های قرآنی

             لطیفه های ارسالی توسط یکی از دوستان خدمت شما عرضه می شود 

 

                           *********************************** 

فقیر و مأمون
فقیری نزد مأمون آمد و گفت: فقیرم. مأمون گفت: ما همه فقیر هستیم! چنانکه خداوند می‏فرماید: (یاأیُّهَا النّاسُ أنْتُمُ الفُقَراءُ اِلَی اللّهِ)؛(1) «ای مردم! شما همگی نیازمند به خدایید.» فقیر گفت: اراده حج دارم. مأمون گفت: (وَلِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیهِ‏سَبیلاً...)(2)؛ «و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه جاوج کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.» اگر پول نداری حج از تو ساقط است. فقیر گفت: من به امید کمک نزد تو آمده‏ام، نه سخنرانی.

                           ***********************************

روزی یک یهودی به حضرت علی (علیه السلام ) گفت : هنوز پیامبر شما را دفن نکرده بودند که اختلاف در میان شما پیدا شد .
حضرت فرمود : اختلافی که در میان ما پیدا شد از فراق او بود نه در دین او حال آنکه پاهای شما هنوز از گل و لای نیل خشک نشده بود که به پیغمبر خود گفتید :"اجعل لنا الها کما لهم الهه "برای ما خدایی پیدا کن همچنان که بت پرستان را خدایانی است
ان یهودی از این جواب منفعل شد 

                            ***********************************

کودکی در مکتب خانه برای معلم خود می خواند:

"
وَ اِنَّ عَلیکَ الَّلعنَةَ اِلی یومِ الدین : و لعنت تا روز قیامت بر تو خواهد بود."(حجر/35)
و مکرر آیه را تکرار میکرد. معلم عصبانی شد و گفت:
علیک و علی والدَیکَ : بر تو و بر پدر و مادرت باد.
کودک گفت: در این قرآن که من می خوانم( علیک) هست و ( علی والدیک) نیست. آیا آنرا اضافه کنم؟!

                                         *************************

پیامبر دروغی
شخصی به نام نصرا... ادعای پیامبری کرد او را گرفته و نزد خلیفه بردند. خلیفه از او پرسید : حال که ادعا می‌کنی فرستاده خدا هستی ، آیا آیه‌ای از قرآن بر نبوت تو دلالت می‌کند. پیامبر دروغی فورا این آیه را خواند: اِذا جاءَ نَصراللّهِ وَ الفَتح 
 

                    ***********************                                          دلیل ترک نماز
فردی نماز نمی‌خواند ، به او گفتند: چرا نماز نمی‌خوانی؟ جواب داد: مگر قرآن نمی‌خوانید؟ قرآن می‌فرماید: لا تقرَبو الصَّلاة ؛ نزدیک نماز نشوید و بقیه آیه را که چنین است نخواند: لا تقرَبوا الصَّلاةَ و اَنتُم سُکری ؛ نزدیک نماز نشوید در حالی که مستید. اطمینان قلبی همسایه (اصمعی) از او چند درهم قرض کرد. روزی اصمعی به او گفت : آیا به یاد قرضت هستی؟ همسایه جواب داد: بله آیا تو به من اطمینان نداری؟ اصمعی گفت: چرا مطمئنم ، اما مگر نشنیده‌ای که حضرت ابراهیم علیه‌السلام به پروردگارش ایمان داشت و خداوند از او پرسید: «اَوَ لَم تومِن ، مگر ایمان نیاورده‌ای) و ابراهیم علیه‌السلام پاسخ داد: (بَلی وَلکِن لِیَطمئنَّ قَلبی ؛ چرا ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.(  

      **************************                                
بهره اندک
روزگاری مردم دمشق به بیماری طاعون گرفتار شدند. در این هنگام (ولید بن عبد الملک) تصمیم گرفت که از آنجا خارج شود. به او گفتند : مگر سخن خدای بزرگ را نشنیده‌ای که می‌فرماید : قُل لَن یَنفعکُم الفِرار اِن فَرَرتُم مِن الموت اَو القَتلِ ، و اذاً لا تَمتَعون اِلا قلیلاً ؛ بگو از مرگ یا کشته شدن فرار کنید سودی به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت ولید گفت : من فقط همان بهره کم را می‌خواهم نه چیز دیگری را!!        

 

*******************************************                        

در زمان هارون الرشید ، مردی ادعای پیامبریک کرد . او را پیش هارون الرشید آوردند . خلیفه دستور داد تا پیامبر دروغین را تازیانه بزنند . او را بر زمین انداختند و پشت و پهلوی او را با شلاق سیاه کردند ، و آن بدبخت ، موقع شلاق خوردن ، ناله و فریاد می کرد و خیلی بی صبری می نمود . مأمون که کودکی بیش نبود و در آن جلسه حضور داشت ، نزدیک آمد و خطاب به آن مرد گفت : فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل (احقاف /34) صبر کن همانگونه که پیامبران الوالعزم صبر کردند.

 

                                      **************************

سربازی از غنیمت های جنگی ، تنعا یک عدد مشک دزدید ! فردی که او را دید و گفت :‌" و من یغلل یات بما غلّ یوم القیامه" ؛ "و هر کس خیانت کند ، روز رستاخیز انچه را در ان خیانت کرده با خود به صحنه قیامت می اورد " (سوره اعراف ایه 31 ) سرباز گفت : چه بهر ، چون در ان روز ، هم بارم سبک است و هم خوشبو

 

                                       **************************

روزی شخصی به دیدار بیماری رفت. به او گفت: خدا را شکر کن وحمد او را به جای آور. گفت چگونه شکر کنم و حال آنکه خدا فرموده است: ((لئن شکرتم لازیدنکم)) ابراهیم /11 "یعنی اگر شکر کنی بر شما زیاد کنم." می ترسم اگر شکر او را بکنم بیماری من بدتر شود!!!

خربوس یا بوس خر؟

اگه یه خرتوروبوس کنه بهترازاینه که یه بوس تورو خرکنه

شباهت زندگی و سوزن

زندگی مثل سوزن تو باسنه  

                       هر چی سفت وسخت بگیری بیش تر دردت میاد! 

                                                               نخند!  

                                                                     شل کن!

مخ تعطیل وخبر بد

 به مخ تعطیل  میگن: یه خبر بد برات داریم تحملش رو داری؟
گفت :ها بگو؟ گفتن بابات مرده.
گفت :تش من جونت مو گم شاید یارانه هانه قطع کردنه

مخ تعطیل وشناخت خدا

به مخ تعطیل میگن :خدا رو میشناسی ؟ میگه وقتی رفت و آمدی نیست چطور بشناسمش

مخ تعطیل وتابلوهلال احمر

تابلو هلال احمر را به مخ تعطیل نشان می دن میگن این معنیش چیه ؟ 

میگه :یعنی خطر! ماه رمضان نزدیک است!