ازبوسه خود شرمنده ام

آمدم بگویم از بوسه ای که بر گونه فرزندم ،درآن جمع زدم ،شرمنده ام!!!!!  

(عیالم می فرماید بنویس پشیمانم نه شرمنده. نمی دانم کدامیک درست تراست)

هواسمان باشد در جمع بر گونه فرزند خود بوسه نزنیم . 

امروز در کلینیک دندان پزشکی بچه ام شیرین کاری می کرد ومن مرتب برگونه اش بوسه می زدم 

درگوشه ای دیگرکودکی توجه ام را به خود جلب کرد که گونه اش را با دست خود می خواراند. 

بعد از چند دقیقه متوجه شدم که آن کودک پدر ندارد . 

او بوسه های مرا نگاه می کرد . 

خواستم بگویم هواسمان باشد در جمعی که بچه است . بچه خود را نبوسیم .شاید در آن جمع یتیمی باشد که در حسرت بوسه ای باشد. 

امروز اشتباه من ا ین بودکه نابجا بوسه ای برفرزندخود زدم. 

 شما دیگر این اشتباه را تکرار نکنید!! 

معلم عزیز روزت مبارک

بازهم روزمعلم شد!!!! عجب روزیه؟  

روزی که ما معلمان یک روز در عمرمان خوشحال می شویم .البته هرچنداین  خوشحالی با خرج خودمان است . 

مثلا فرزندمان برای مازیرپیراهنی تایلندی ، وعیال محترمه نیز پیراهنی از جنس پارچه اعلای چینی وفرزندحقیروکوچکمان که یک سال واندی سن دارند جورابی از جنس پلاستیک اعلای هندی به عنوان کادوی روز معلم برای ما گرفته اند . 

ما که با خرید جنس خارجی مخالف بودیم دندان بر زبان گذاشته تا کام آنها تلخ نگردد.ولی در اندیشه خود معذب بودیم! 

مخلص کلام اینکه ما خوشحال شدیم که خانواده واطرافیان به فکر این حقیر هستند. اما این خوشحالی دو،سه ساعتی دوام نیاورد چونکه  اهل منزل کلهم اجمعین ویک صدا مطالبه پول کادوها را کردند واز آنجا که اواسط برج می باشد وخزانه خالیست ،درگیری شدیدالحنی درگرفت . 

حتی آن طفل صغیر نیز لب به سخن گشود ومعترضانه فرمودند این چه وضعشه ؟!!  (چقدرشاخدار)

بله عزیزان این حقیر در این فکربود که اگر منِ معلم درست تعلیم می دادم ومدیریت آموزشگاه ها را در سطح کلان از ابتدا به دست می گرفتم وکاربه کاردان سپرده شده بودالان وضع ایران اینطور نبود وما مجبور نبودیم از چین وتایلند و...جنس به قیمت گزاف واردکنیم . 

اگردرست تربیت کرده بودیم الان سوداگری در ایران نبود و........  

اگردرست تربیت کرده بودیم الان در منزل شورش ودرگیری نبود.

مخلص کلام آقاجان  ماروز معلم رانمی خواهیم! باید به کی بگیم ؟ 

البته اگر ماه معلم بشود ماشاید در گفته خودمان تجدید نظری خواهیم کرد.  

خواستیم نوشته طنزی بنویسیم ببین چی شد ؟!!شدیم مثل این مداحهای خودمان که معلوم نیست دارن روضه می خوانند یا مولودی ؟  

خلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه 

 

روزت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک معلم گرامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی   

روزت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک معلم گرامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

دوستت دارم مادرم

هرچند خواستم جمله ای در مورد مادر بنویسم که در شان او باشد نتوانستم بیابم . 

فقط یک جمله صادقانه به تو می گویم مادر من: 

توتنهاکسی هستی که صادقانه دوستش دارم .  

 

گاهی کارهایی می کنیم که بخندیم وتونارحت نمی شی تا ما خوشحال باشیم .

گاهی توگرسنه می مانی تا ما سیر باشیم  .

گاهی لباس نو نخریدی تا ما لباس نوبرتن کنیم. 

گاهی نخوابیدی تا ما بخوابیم .

گاهی ماگریه کردیم وتو گریه ها کردی. 

ما بزرگ شدیم وقد کشیدیم  وقدتو کوچکتر!  

گاهی مریض می شدیم وتو پرستار بودی در حالی که حالت ازحال ما وخیم تر بود . 

دستانت را روی هم مگذار .

بهشت در زیر پای تو چه اندک است مادر من!  

فکر کنم خداوند چیز باارزش تر ازبهشت نداشت که زیر پای تو بگذارد!  

 

توضیح؛عکس فوق متعلق به مادرمان نمی باشد .هر چند او یک مادر است.

نیاز به پیست موتور سواری داریم

به نظر این حقیر گاها بزرگ ترها حرف زور می زنند .مثلا همین که می گویند جوانان آدمهایی هستندکه تابع احساسات خودمی باشند وبه هیچ چیزی نمی اندیشند . 

این  حقیر در این نوشته برآن است تا ثابت کند گاهی حق با نوجوانان وجوانان ماست. لاکن ما بزرگترها حق آنها را سلب کرده ایم .  

این حقیر موافق ایجاد ناامنی بوسیله تک چرخ زدن موتور سواران نمی باشد لاکن مخالف سرکوب استعداد جوانان هستم . 

شاید تعجب کنید که بگویم تک چرخ زدن نوعی استعداد است !ولیکن باور کنید استعداد است ولاغیر. مثلا اینجانب عمراً  بتواند موتور براند چه برسد به تک چرخ زدن!!!!!

چندی است  جوانان شهر ما ،دست به یک ابتکار جالب زدند وآن اینکه در آخر شهر در بلوار کندرو ،عصر هرجمعه با انواع موتور دور هم جمع می شوند وشروع به تک چرخ زدن وحرکات نمایشی می کنند . 

این کار آنها مزایای ذیل را دارد. 

1- ایجاد شورونشاط برای عابرین  

2- بالابردن فشارخون قشر کم درآمد که به علت ضعف تغذیه فشارشان افتاده است .

3- نمایش انواع موتورسیکلت از عهد دقیانوس تا حال که با انواع سوخت کارمی کنند. 

4- ایجاد اشتغال برای بیکاران (سرکارگذاشتن بیکاران تا مزاحم دولت مردان نشوند) 

5- عدم ایجادمزاحمت در خیابانها 

6-وچند نقطه....

با این همه ذهن این حقیر حکم می کند که جوانان فقط احساس نیستند.

این همایش موتوری کاملا مردمی و بدون استفاده از فیس بوک وامثالهم برگزار می گردد.  

البته گاها با ورود نیروی انتظامی موتور سواران فرار را برقرار ترجیح می هند .واین همایش متوقف می شود.

حال بجای سرکوب این استعداد،بهتراست مسولین آن را در مسیر صحیح هدایت کنند .مثلا با استفاده از یک زمین 1000متری یک پیست موتور سواری خلق کنند تا جوانان بجای ویراژ در خیابانها واماکن عمومی از این پیست ها استفاده کنند. 

(نقشه وطرح به طور مجانی از طرف موتورسواران تضمین می گردد) 

نکته :کاندیداتورها می توانند احداث پیست موتور سواری  را به عنوان شعار انتخاباتی استفاده کنند.(البته با ذکرمنبع)

به تصاویر ذیل کمی نگاه کنیم البته با دقت وبی زمینه ی ذهنی ! 

 

 

 

۱۴تجربه کسب موفقیت در ادارات دولتی



14تجربه موفقیت برای موفقیت کارمندان

این بار برآن شدیم تا به کارمندان تازه وارد برای موفقیت در کار خود 14 مورد را متذکر شویم .باشد که مفید واقع شود.

1. در ادرات دولتی همیشه ساکت باشید ! این امر باعث می شود شما متین ،باتجربه ،کارشناس جلوه دهید ودر آخرامر محبوب همه واقع گردید.
2. در ادارات دولتی ؛ سعی کنید از همه تعریف کنید تا انتقاد کنید . این امر باعث پیشرفت شما خواهد شد وچه بسا اگردر انتخابات شرکت کردید همه از شما پشتیبانی کنند.

3. در ادارات دولتی هرگز به فکر جایگزین شدن مدیر موفق به جای مدیر فعلی نباشید .این بند باعث می شود که شما حرص نخورید!!!(هر روز بدتر از دیروز) این را همیشه تکرار کنید.


4. در ادارات دولتی ؛ بجای تقویت عملکرد خود روابط وزبان خود را تقویت کنیدتا به مدارج عالی دست یازید.

 البته شرکت در تبلیغات انتخاباتی نامزدها کفایت می کند به شرط پیروز شدن نامزدمورد نظرتان !در غیر اینصورت به فکر سیگارفروشی باشید.

5. در ادارات دولتی بیشتر از بقیه کار نکنید چون آدم ،پاچه خواری محسوب می شوید.همچنین تا می توانید کار مردم را انجام ندهید این امر نشان دهنده اهمیت کار شماست.

6. در ادارات دولتی مشکلات را به مافوق خود نگویید ! چون شما را فردی ضعیف در حل مشکل تلقی می کنند.

ویا نشانه کارشکنی شما بدانند .


7. در ادارات دولتی هیچگاه عملکرد ضعیف مدیری را به مدیر دیگر نگویید چون حتما باهم فامیلند وپست خود را از دست خواهید داد.

8. در ادارات دولتی با چند گزارش جالب وهر چند غیر واقعی مدیران مافوق را غافلگیر کنید این امر در کسب پستهای بالاتر وموفقیت شما موثرند.

9. در ادارات دولتی اضافه کار، به کار اضافه پرداخت نمی شود پس بعداز تایم اداری در محل کار خود نمانید!

10. در ادارات دولتی وخصوصا در جلسات، حرفها و ایده های مافوق خود ودیگر مدیران را تایید کنید هرچند مضحک باشند .در غیر اینصورت طرحها وایدهای شما نابود خواهند شد!

11. در ادارات دولتی بخشنامه ها وکارمردم در اولویت آخر قرار داردند ودر اولویت اول فرمایش مدیر ما فوق شماست.


12. سعی کنید در ادارات دولتی تنها انگیزه برای کارتان (( نان حلال )) باشد ودیگر انگیزها جایگاهی ندارند.

13. در ادارات دولتی به هیچکس کاری نداشته باشید حتی به خودتان !

14- در ادارات دولتی تا می توانید شیک پوش باشید این کار نشانه سواد ومهارت شما در کارتان است .

در گفتاری دیگر برآنیم تا راز ورمز موفقیت ارباب رجوع را بنگاریم کمکهایتان را از ما دریغ نفرمایید می توانید ترفندهای خود را از قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.

دردسر تلویزیون

با سلام خدمت دوستان خوبم

نمی دانم چرا بعضی مشکلات با اینکه کوچکند، لاینحل هستند واعصاب آدمیزاد را خرد می کنند!

نمونه عرض می کنم .

تلویزیون این جعبه جادویی را می گویم .

شرح ماجرا:وقتی خسته وکوفته برمی گردیم منزل شخصی، می خواهیم تلویزیون تماشاکنیم شاید خستگیمان برطرف شود . 

وقتی به تلویزیون می رسیم فرزندبرومندمان طبق قانون اساسی  در حال تماشای کارتون می باشند هرچه التماسش کنیم افاقه نمی کند. هم او سمج است وهم قوانین حقوق کودکان پشتوانه او هستند.

فلذا با استفاده از الفاظ مستعمل در سرکوچه ومیدان بدرقه مان می کند!!!!  

لعنت به این آمریکایها!!! اگر چهارراه .میدان را اختراع نمی کردند چنین الفاظی هم پدیدنمی آمدند.

از آنجا که می خواهیم کانون گرم خانواده گرم باشد سیاست سکوت را اختیار می کنیم .وبه منزل مادریمان می رویم تاآنجا مقداری اخبار تماشما کنیم. 

وقتی وارد می شویم با منظره عجیبی مواجه می شویم .مادرمان مدتی است تغییر رویه داده وبجای شبکه خبر ، رازبقا تماشامی فرمایند! 

این حقیر با کمال متانت ورعایت ادب می گویم :مادر جان اگر ممکن است اخبار رابگیر ببینیم کره شمالی چه خاکی بر سر کرده ؟ 

می فرمایند : اولا اخبار ایران همش دورغ است دوما ما راچه به کره شمالی ؟  

می گویم :اخبار ایران دروغه؟!! 

می فرمایند:په نه په دروغشون اخباره ! 

ما: دهانمان تا بناگوشمان از تعجب بازشد.(پیرزن وپه نه په!)

می گویم :لا اقل بزن  شبکه دو از احکام ومعارف استفاده کنیم . 

می فرمایند:شما همین مقدار که از احکام یادگرفتی را عمل کن بقیش گردن من !!! (کلارسیده به مقام مرجعیت عرفانی )

عجب نامردیه این مادرمان ! 

از بس که به این راز بقا نگاه کردم تمام میمون ها را بهتر از مادرشان می شناسم . اصلاوقتی میمونهادر مورد اصل ونسب خودشان اختلاف نظر پیدا می کنند می آیند از این حقیر می پرسند.

وقتی مادرم دیدعصبانی هستم برای چندثانیه شبکه یک را گرفت می بینم اخباردر مورد زندگی نامه میمونی که ایران به فضا فرستاده گزارش پخش می کنه !!!!! 

مادرمان هم یک نگاه عاقل اندر سفیهی به ما انداخت ودوباره به تماشای رازبقا ادامه داد. 

خلاصه ماندیم چه کنیم ؟   

یه تلویزیون دیگر در انبار منزل داریم .خواستم استفاده کنم  که متاسفانه شاخ گربه شیشه اش را شکانده است !! 

(علت شکسته شدن شیشه تلویزیون را فرزندبرومندم به این حقیر اطلاع  رسانی فرمودند.)   

خلاصه شدیم مثل شوروی سابق. با جهان در ارتباط نیستیم . 

مجبور شدم به خانه همسایه بروم تا کمی اخبار گوش بدهم . 

همسایه مان را گریان یافتم وعصبی ! 

علت را جویا شدم فهمیدم که یک فروند دزد، دیش ماهواره آنها را دزدیده است وگویا علاوه بر این خانه ،از چند خانه دیگر هم دیش دزدیده شده واز آنجایی که مالکان نمی توانند شکایت کنند،بسیار عصبی هستند. 

به ناچار به منزل برگشتم تا ملت ایران کمی تلویزیون تماشا کنند چون اگر اصرار بر تماشای تلویزیون بکنم یحتمل که تلویزیونهای کل ملت دچار مشکل شوند. 

گفتم شاید مسولان بررسی کنند.

 

رازها ی موفقیت در زندگی با زنان

واضح ومبرهن است که هرقفلی کلیدی دارد وهرکلیدی قفلی ندارد.وهرکس در این گفته شک کند لاجرم موضوع را درک نکرده واز اول مطلب را حلاجی کند .

با توجه به اینکه ایام نوروز رسیده ومشکلات عدیده مالی واقتصادی کمرمردان را نابودکرده ومزید برآن مشکل همسرداری ،این حقیر به فکر مقاله ای با عنوان (( رازهای موفقیت در زندگی با زنان )) افتاده تا شاید که اینک مشکلات اقتصادی لاینحل جلوه می کنند،مشکل همسرداری را حل نماییم .  

بداخلاقی - خودمحوری- جنگ و دعوا و بالا بردن صدا فقط و فقط نتیجه معکوس دارد. 

 

این مقاله حاصل تحقیقات این جانب در خانواده های مشکل دار وغیرمشکل داربوده وبراساس تجارب مردان موفق وشکست خورده می باشد.

لطفا این رازها را با همسران خوددر میان نگذارید بگذارید مطالب مردانه باشد.

۱- همه چیز را به زنهای خود نگویید .

این اصل از اصول مهمی است که متاسفانه اکثرمردان رعایت نکرده ودرمواقع خاص جهت خودشیرینی ودست یافتن به خواسته های خود ،دهان مبارکشان را بازکرده وکلی اطلاعات به بانوان خود داده وخود را اسیرآنها می کنند . 

۲- تا می توانید از جواب دادن طفره بروید .

بعضی از رجال نیز دهانی بس قرص یاقرس یا غرص دارند وبه این راحتی بازنمی شود.(منظوردهان مبارکشان است ولاغیر) 

 لاکن جامعه نسوان آنقدر زرنگ تشریف دارند که با سوال های مکرر ،وشگردهایی عجیب وغریب سعی در گیج کردن شما وجمع آوری اطلاعات دارند.فلذا حتی به سوالات بدیهی بانوان خود جواب سربالادهید.تا بیشتر در آرامش باشید. 

 

(ازآنجایی که تسلطی برسانسورنداریم این کارتوسط فرزندبرومندمان انجام شده است) 

۳- هدیه های کم بها ،اما مداوم بخرید.

سعی کنید به بهانه های مختلف برای بانوان خود هدیه بگیرید اما گران قیمت نباشند این اصل دارای مزایای ذیل می باشند

الف- پولتان را هدر نداده اید

ب- هرچه برای بانوی خود بخرید بازهم در نزد آنها بی ارزش است پس دلتان نمی سوزد اگر این امرواقعی باشد

ج- درصورت خرید هدیه گران قیمت در مورد منبع هزینه آن مورد مواخذه قرارمی گیرید ومی شود آنچه که نباید بشود

د- بقیه موارد. 

۴- از زن خود تعریف کنیدوگاهی ایراد بگیرد.

زنان عاشق تعریفند!سعی کنید قبل از اینکه دهانشان بازشود وغررررر بزنند شما از آنها تعریف کرده وآنها را خلع سلاح کنید.اما برای اینکه فکرنکنند شما بلانسبت خ .ر تشریف دارید گاهی هم انتقاد کنید ! 

(البته مسولیت نتیجه انتقادشما بر عهد ما نمی باشد وشما پاسخگوی انتقادخودهستید) 

۵- تا می توانید آن را به خانه پدرش بفرستید.

این روش که به عنوان روش پاک کردن اصل مسئله معروف است ومختص افراد بی حوصله  

می باشد .کارایی زیادی دارد .اگرماشین ندارید هزینه این روش فقط پول یک آژانس است .

لازم به ذکراست که این روش برای کسانی که منزل پدری همسرشان بسیارنزدیک یابسیاردور

می باشد کارایی ندارد. 

علاوه برموردبالامزیت دیگراین روش پایین آوردن هزینه خانوارنیز می باشد

۶-آن را با تمام فامیل خود آشنا نسازید!

در زندگی پیش می آید که شما باهمکارخود صحبت می کنید یا مسافری که گم شده است را به جایی می رسانید که در این حال بانوی شما از راه دور نظارگرواقعه می باشد .در این مواقع اگراو تمام فک وفامیل شما را بشناسد ممکن است شب در پارک بخوابید فلذا سعی کنید تمام فامیل خود را به همسرخود معرفی نکیند. 

۷- مقدارپول دریافتی خود را به زن خود نگویید!

هرگاه مقداراندوخته واقعی خود را به بانوی خود گفتید ،آماده باشید که بانوی محترم برای آن برنامه ریزی کند بدون شک دیگرشما مالک آن اندوخته نیستید.  

 

      

۸- از ترفندهای مقاومتی در زمان غرزدن همسرتان استفاده کنید.

یکی از ترفندهای زنان برای کسب محبت و همچنین کسب امتیاز از مردان غر زدن است با استفاده از روشهای ذیل خود را از غرغر زنان رهاسازید.

الف- قبل از غرزدن زنتان یک خبرساختگی مهیج به او بدهید  

مثلا : فرداشب مامانت مهمون ما ست!

ب- از ترفند گوش دادن -فکر کردن استفاده کنید.در این روش شما به غرزدن او گوش کرده اما در فکر خود به سواحل آنتالیا سفرکنید!

ج- به هنگام غرزدن زنتان سریع خود را بخواب بزنید.یا اگرتوانستید واقعا بخوابید.

د- بکاربردن روشهای ابتکاری دیگر مانند مریض شدن ، سکته کردن ، خاموش کردن برق خانه ،غرزدن و وراجی زیادو... 

۹- زمان ورود وخروج دقیق خود به منزل را به همسرتان نگویید.

سعی کنید همسرتان نداند چه موقع از منزل وارد یا خارج می شوید وچه زمانی به منزل تشریف می آورید چون اگرزمان مشخصی اعلام کردید بانوی محترم دقیقه شماری کرده حالگیری می نمایند فلذا وقت مشخصی برای ورود به منزل معین نکنید .

(عدم اطلاع بانو از زمان آمدن شما=خوشی بیشتر) 

۱۰- اگرحوصله ندارید زن خودرا توجیه کنید عذرخواهی کنید.

اگر توانایی استفاده از موارد بالا راندارید در مقابل هرغرزدن واتفاق کوچکی که بین شما می افتد سریعا گردنتان را به میزان 45درجه غربی کج کرده واز کلمات می بخشید وامثالهم استفاده کنید وسریعا عذرخواهی کنیدوتا آخرعمربا زن ذلیلان محشور شوید.  

 

ما هرچه می کشیم از این اجنبی هاست (جمله معروف عدنان  پس از دیدن تصویرفوق) 

مقالات تکمیلی در آینده نه چندان نزدیک به شرط حیات و سلامتی .انشاالله

تبلیغ یا توهین

واضح ومبرهن است که هرکس حرفی بزند مسولیت آن برگردن مبارکش است .مجدداٌ واضح است که قبلا مسولیت برعهد سبیل بوده ولاکن بامرور زمان ومتاسفانه تراشیدن سبیل مردان توسط جامعه نسوان مسولیت کلام مرد برعهده گردن مبارک افتاد. 

علت دوم اینکه هرکس حرف نامربوط تکلم نماید گردن مبارکش را همانند مرغ از ته می تراشند به طوری که فاصله ای بین کله وتن مبارکش خواهد افتاد. پس نتیجه گرفته می شود که گردن جای سبیل را باتوجه به دلایل فوق گرفته است.

فلذا ما می خواهیم بگوییم حرفی که می خواهیم بزنیم آنقدر مهم است که علاوه بر اینکه سبیل ما را دود خواهند داد چه بسا دودمان ما وگردن مارا نیز دود خواهند کرد نه جدا خواهند کرد. 

ما کلا به خدا و124هزارپیامبر وامامان ومعصومان معتقدیم واگرکسی باورندارد اورا  آن دنیا خواهیم فرستاد تا آنجا در باره ما سوال خواهد کردوراستگو از دروغگو مشخص خواهد شدلاکن برگشتن او با خداوند یکتاست .حال اگرکسی شک داردبسم الله که ایشان را بفرستیم تا سوالی بکند ! 

بعداز شهادت ، اصل موضوع را عرض کنم که ما به کرامت ومعجزات ائمه نیزمعتقدیم .لاکن ابراز اینها را به انحاء مختلف درست نمی دانیم نمونه عرض می کنم که در قسمت نظرات برایم گذاشتند: 

من دختری هستم که مریض بودم ودرخواب دیدم که حضرت آمدن وشفایم دادند این را برای ۷نفربفرست یک نفرفرستادپولدارشد یکی دیگه نفرستادبدبخت شد اشتباه نکن حتما بفرس!!!!!!!!!  

خلاصه ما هنگ کردیم . 

در قرن تکنولوژی واین حرفها !!!!!!! 

ما که کرامات را باور داریم اما چند سوال . 

کسی که کرامتی می بینید باید به بقیه بگوید ؟اکثرعلما که چنین کراماتی می دیدند فقط بعداز فوتشان نزدیکان آنها تعریف می کردند. 

دوما چه لزومی دارد که برای ۷نفربفرستیم ؟ 

واقعا اگر نفرستیم مورد نفرین اولیاخداقرار می گیریم مگرآنها اینقدر ضعیف هستند که نیازیه ارسال این پیام تبلیغی دارند .همانطور که قدرت دارند مریضی را شفادهند این قدرت را دارند که پیام هم بدهند یا مریضان بیشتری را شفادهند. 

به نظر این حقیر این توهین به اولیا الله است ولاغیر! 

در آخرعرض کنم که نباید با احساسات مردم بازی کرد آری با تو هستم . 

هرکس از این پیامها دریافت کرده آنهارا پاک کند گناهش گردن من ! 

(حالاکه داریم می ریم جهنم گناه شماهموطن عزیزرا به جان می خریم تا شما واردبهشت شوید) 

آبادانی هرشهری به دست مردمش است

واضح ومبرهن است که آبادانی هرشهر ودهاتی به مردم ساکن در آن بستگی دارد. 

این حقیر طبق سفرهای استانی که در زمان قبل داشتم ،به خیلی از شهرها که سفرمی کردم شاهد این قضیه بودم. 

حقیر دریافتم که یحتمل اکثرمسولین از میان مردم انتخاب می شوند!واین باعث می شود که مردم به صورت مستقیم وغیر مستقیم شهر خود را آباد کنند . 

روش مستقیم که مشخص می باشد لاکن غیر مستقیم را توضیح می دهیم. 

در روش غیر مستقیم چون مسول بومی می باشد تحت فشار نظرات اطرافیان مجبوراست شهررا خوب اداره نماید این روش به شرط اینکه مسول بومی ،در جای دیگری بیتوته نفرمایند. 

طبق معمول مثالی ملموس برایتان ذکر می کنیم . 

نمونه بارز همین آب رودخانه سابق کارون که اکنون به عنوان مجرای فاضلاب شهری از آن استفاده می شود وهر روز که می گذرد از پهنای باند آن به وسیله زباله های ساختمانی ومترومی کاهند،به پارک ساحلی تبدیل می کنند و ما هم کلی خوشحالیم. 

همه هم می دانیم که چه بلایی سر ما نازل شده !لاکن نمی خواهیم کاری انجام دهیم .مسولان محلی با صرف شام وبرگزاری همایش به صورت سریع السیر قانع می شوند که آب ،پرآب ترین رودایران به جاهای دیگر منتقل شود .وبا گفتن جمله معروف ((آب ملی است))بلاتشبیه به نفت ملی ،مشت محکمی بردهانمان می زنند ! 

البته یک حرکت سمبلیک نزدیک بود به وقوع بپیونددوخوزستان را در جهان مطرح کند. لاکن خدا رحم کرد ونشد .و آن هم استعفای دست جمعی نمایندگان محترم بود !!!!!!!!!!!! 

اگر این اتفاق سمبلیک می افتاد تعدادکثیری از شهروندان ما بیکارمی شدند و آمار بیکاری بالا 

می رفت .الحمدولله 

فلذا حال شهرما هر روز بدتر از دیروز می شود. 

دیروز باخبرشدیم قرار است مقداری آب از اصفهان به یزد منتقل شود (حالا باچه وسیله ای تانکر یا چیز دیگر ما نمی دانیم)که مردم خطه اصفهان اعتراض مسالمت آمیزی انجام دادند ومقدار ماشین و...آتش زدند و...... 

البت ما غلط بکنیم بگوییم اعتراض کنیم .چه مسالمت آمیز وچه العیاذبالله غیر مسالمت آمیز ! 

وپیشنهاد هم نمی دهیم چون اکنون کشور نیاز به آرامش دارد . 

دوما ما مشغول جمع آوری برنج ومرغ وامثالهم هستیم تا شکم عیال وبچه هایمان را سیر کنیم وکلا وقت برای اعتراض نداریم! 

لاکن این حقیر عرض می کند مسولین بجای تعقیبات نماز وبرگزاری یادواره کمی مسالمت آمیز با مسولین حرف بزنند طور که نه کارون خشک شود ونه آنها بیکار. 

البت ما آنقدر مرد هستیم که اگر بیکار شدند کمکشان کنیم تا سر کاربرن! 

سوال :اصفهان قبلا آب نداشت واز رودکارون آب بردند حالا از کجا آب آوردند می خوان به یزد بدهند؟ 

سوال فوق را فرزندم پرسیدند ومسولیت حقیقی وحقوق آن برعهد اینجانب نمی باشد!

بهانه(ولنتاین)

گاهی آدمها بهانه می خواهند تا کاری را انجام دهند مثل شانس ما ،که گاهی بهانه می خواهد تا پشت کند به ما ومارا بی شانس کند. 

 نمونه همین چند روز پیش که مسیر صدو خورده ای کیلومتر را با کمربند رانندگی کردیم وموقعی که به جاده صاف وهموار وخلوت رسیدیم کمربندخودرا بازکردیم (البته منظور کمربند جاسازی شده در ماشین را می گویم . )

در این حین یک فروند پلیس محترم راهور نمایان گردید .در این حالت مارا بدید وجریمه نمودند وصد نصیحت کردند ! 

آری بهانه ! بهانه بود تا قسمتی از پس اندازخود را به دولت محترم تقدیم کنیم . 

گاهی بهانه این قدرها هم بد نیستند نمونه ای عرض می کنم که تازگی ها البت نه تازه تازه ،ولی منظور همین چندساله مُد شده و آن مسئله ولنتاین است ! 

طبق تحقیق ناقصی که این حقیر انجام داده است گویا تاریخچه مشخصی برای ولنتاین وجود ندارد از ظواهر امر بر می آیدکه افسانه ای بیش نیست! 

 برای تنویر افکارعمومی یک مطلب در مورد تاریخچه پیدایش ولنتاین در زیر نقل می کنیم که این حقیر از آن خوشش آمده است 

روز ولنتاین-در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده می‌‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام می‌شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.  

بله گاهی ما انسانها برای محبت به دیگران فقط بهانه می خواهیم .حتی اگر این بهانه خارجی یا افسانه ای باشد. 

ما که با این روز به کلی مخالفیم بعضی از این دلایل مخفیانه است وبعضی دلایل را عرض می کنیم .  

عوامل مخالفت:

ایجاد خرج اضافه برای سرپرست خانوار :چه هدیه بدهد یا هدیه بگیرد در دو حالت هزینه آن بر گردن سرپرست محترم خانوارمی باشد . 

ایجاد عادات نامناسب وتوقعات بی جا: از جمله اینکه برای هرمناسبت ساختگی باید هزینه گذاشت واگر فراموش شوددر خانواده ایجاد تنش خواهد شد. 

ایجاد تورم : در این مقطع از زمان با توجه به کمبود وسایل وامکانات وخرید در آن واحد ،کشور را دچار بحران کرده وتورم ایجاد می شود که یحتمل یکی از اهداف گسترش ولنتاین از طرف دشمنان است. 

دلایل دیگر را به آیندگان می سپارم تا راه تحقیق بسته نشود. 

ولنتاین مبارک 

فرزندکمتر یافرزند بیشتر؟

آخرش این حقیر متوجه نشد باید بچه تولید کند یا دست نگه داردیاتولید را باسیاست های دولتی هماهنگ کند؟  

این حقیر نیک می داند که فرزند بیشتر یعنی دردسر،یعنی خرج اضافه،یعنی کاربیشتر و در یک کلام یعنی زلزله 100ریشتری وتبعات بعدازآن! 

ولاکن آنچه در بالا آمد به یک خنده این فسقلی ها دررررررررررر! 

البت در را دررررررررررر نوشتیم تا ملت بداند در هر(( ر)) آن حکمتی نهفته ومعنی خوابیده است. 

ما همانند بعضی ها نیستیم که از این حرفها بترسیم . 

ما سر لج شرق وغرب هم که شده تولید را بالابرده تا ملت مسلمان افزایش پیداکند .واز افزایش ملت مسلمان ملت کفر بلرزد وشاید هم بـ............... 

مخلص کلام در یک سال پیش در چنین روزی یعنی  19بهمن پارسال ما یک فروند بچه تولید کردیم که در طی 7ماه تحویل جامعه دادیم .تا دشمنان داخلی وخارجی بدانند که ما می توانیم سن بارداری را از 9ماه به 7ماه کاهش دهیم (البت عیال می تواند نه من حقیر ) 

در ابتدای امر این مولود شیشه ای تشریف داشتند اما نه از آن نوع شیشه ای که معتادان مصرف می کنند  نه خیر ! بلکه اینبار شیشه بچه ما را کشیده بود.

در ابتدا به مدت حدود10روز در شیشه قرنطینه شدند تا دشمنان نتوانند آسیبی به وی برسانند بلاتشبیه به گوسفندشبیه سازی شده رویانا . 

در این مدت برای هرشب اتراق در شیشه 500تومان معادل (5میلیون ریال )وجه رایج مملکت از ما گرفتند(یعنی اضافه کار یک سال کشک) که با درایت مسولین امر وتلاش وکوشش خیل کثیری از طایفه اینجانب قسمت شایان توجه آن از بیمه طلایی دریافت گردید! ومابقی مبلغ کان لم یکن تلقی گردید.

از هزینه نگهداری نامبرده نمی گویم چون کسانی که می خواهند دست به تولید بزنند یحتمل پشیمان خواهند شد! 

اکنون یک سال از آن واقع می گذرد وامروز فرزندکوچکم یک سال بزرگترشد وبابت بزرگ کردن آن یک سال از عمرم ویک سال از عمرهمسرم بابت آن تلف شد. 

(البت هرسال زندگی ما معادل 10سال می باشد طبق آخرین قیمتی که از بازار گرفتیم) 

دعا:(دستها به حالت دعا)خدایا نگذار هزینه ای که بابت فرزندانمان کردیم تلف شود با سودمضاعفش  در این دنیا وآن دنیا به ما برگردان.که ما فقط بخاطر ت تولید کردیم.  

فزرندفسلقی عزیزم ،تولدت مبارک. 

باتشکر از دوست گرامیم بابت ذوق وسلیقه ای که بابت احداث تصویر فوق به کاربردند.

به نمازبگویید کاردارم

به نمازبگویید کاردارم 

چه شعارجالبی بود .یادم بود که در ادارات همه این جمله را بالاسرشان می نوشتند . 

یادم بود که روحانیون بالای منبر می گفتند مسجد برای خداست .ویادم بود که ..... 

خلاصه خواستم بگویم که امروز در یکی از نمایندگی های سایپا کارداشتم کارم که تمام شد . 

چون مسافت دور بودنمازم را تعاونی حساب می کردند .سرراه من ودوستم (شایان ذکر است که دوستم مذکربودنه مونث) خواستیم در یکی از مساجد بزرگ اهواز که مظهر علم ودیانت بود نماز ظهر را بخوانیم . 

طبق معمول ماشینهای زیادی روبروی آن ایستاده بودند .وضو گرفتیم وخواستیم وارد مسجد شویم که دیدیم درب مسجد را بستند ویک نفر با حالت تمسخر می گفت امروزنماز تعطیل است!!!!! 

درست که سوال کردیم فهمیدیم آقایان در مسجد جلسه گرفتند ودرب به روی نمازگزاران بسته بود! 

خلاصه اولین بارمی دیدم که مسجد بخاطر جلسه آنهم در موقع نماز بسته باشد!!!! 

درست که نگاه می کنم انگار مساجد اتاق پذیرایی بعضی ها شده وخداوند مهمان !  

البته یکی دومسجد دیگر هم بسته بودند نمی خواهم بگویم خیلی من خداشناسم ودیندار ولی می خواهم بگویم که آنهایی که ادعای خداشناسی می کنند ودیندارند چرا چوب حراج به دین زدند.

می دانم که حرفم خریداری ندارد ولی خواستم اعتراضی کرده باشم به بعضی ها که با دین هم دارند بازی می کنند وبه اسم دین برعیله دین کارمی کنند.

اندرفواید کارت ملی

واضح ومبرهن است که هر چیزی مزایا ومعایبی دارد .این اصل را همه می دانند هم موجودات وهم نباتات وهم حیوانات . 

این حقیر ضمن تفحص وتجسس در خلقت کارت ملی به نتایج شگفت انگیزی نائل آمدم که دوست داشتم جهانیان نیز از این نتایج بهرمند شوند.واز این خلقت ایرانی استفاده کنند. 

تعریف کارت ملی :ورقه ای پوشیده با نایلونی سخت که  اطلاعات ایرانیان از شناسنامه در آن کپی شده و سازندگان آن از جعل این کارت ناتوانند(فرهنگ کَدخدا -جلد 4صفحه 245)     

اهمیت کارت ملی :برای تشخیص وشناختن هر چیزی لازم است که اطلاعاتی در مورد آن داشته باشیم فلذابرای شناسایی افرادایرانی از این کارت استفاده می شود وشناسایی توسط روشهای قدیمی همانندشناسایی از روی سبیل وچشم وابرو منسوخ شده اند. 

فوایدوکاربردهای  کارت ملی : 

1- کاربرد حالگیری : این کاربرد بیشتر در ادارت دولتی به کاربرده می شود وموقعی که ارباب رجوع در مورد انجام نشدن به موقع وصحیح کارها انتقادکنند این انتقادممکن است به صورت زبان رایج مملکت یا زبانهای نامفهوم دیگرمانند نوچ نوچ کردن و...باشد. 

در این حالت مردان دولتی برای حالگیری طرف مقابل کارت ملی را مطالبه می کنند که آنهم مراحلی بدین شرح دارد. 

مرحله اول درخواست کارت ملی -(چنانچه کارت ملی داشتید)مرحله دوم حالگیری شروع می شود .عکس کارت با قیافه شما نمی خواند یا شماره کارت ملی شما اشکال دارد ! 

به همین راحتی حال شما گرفته می شود. 

۲- کاردبرد حجیم سازی پرونده:این کاربرد برای ما ایرانیان مایه افتخاراست که در هراداره ای که رفتیم وکار اداری داشتیم یک عددپرونده که شامل انواع کپی ها ازجمله قبض های آب وبرق گرفته تا کپی عکس آخرین دمپایی که پوشیده بودیم را شامل شده وصرفا جهت نشان دادن اهمیت کار است ساخته می شود!فلذا کپی کارت ملی نیزبرقطر این پرونده می افزاید لازم به ذکر است کپی کارت پشت ورو باشد! 

۳-کاربرد ایجاد اشتغال و درآمد:اندیشمندان بر این باورند که این کاربرد هدف اصلی تاسیس وراه اندازی کارت ملی است .ایجاداشتغال برای کپی بگیران وجاعلان اسناد و.... وایجاد درآمد برای خزانه دولتی در این بند می گنجند.  

۴- ایجادعدالت وبرابری:از آنجا که هر فرد یک شماره ۱۰رقمی به آن اختصاص داده می شود وفرقی بین فقیر وغنی وجودندارد عدالت وبرابری در بین مردم اجرا  شده است .لازم به ذکر است برخی از اندیشمندان به این اعتراض کرده که برخی شماره رُند دارند واین امر نوعی تبعیض است.

پیش بینی شده است که کارت هوشمند ایرانیان نیز در راه است تا افتخاری دیگر توسط ثبت احوال بر تارک تاریخ ایران زمین ثبت شود.  

۵-کاربردگروگذاری:در این موردکه بیشتر در سوپرمارکتها استفاده می شود در قبال اخذکارت ملی شیشه نوشابه ،پول قرضی در حد 1000تومان  ،لواشک قرضی وامثالهم داده می شود .

6- کاربرددریافت مایحتاج روزانه : این مورد که از موارد جدید وبا اهمیت است وتا حدود80درصداهمیت کارت ملی را بالابرده است ؛در قبال هر کارت ملی یک کیسه برنج ویا یک فروند مرغ!تحویل دارنده کارت ملی می گردد.اقتصاددانان بر این عقیده اند که اساس خلقت کارت ملی بر این اصل متمرکز است ولاغیر. 

شایان ذکراست که نوع جدید کارت ملی  با نام کارت هوشمندکه نوع پیشرفته کارت ملی می باشد افتخاردیگری از دانشمندان ایران زمین   آماده عرضه می باشد این کارت علاوه بر مواد فوق کاربردهای دیگری مانند اعطای سهمیه بنزین ،ارزاق عمومی ،واگذاری سهام آب وهوا،واگذاری سیب زمینی ،پیاز آذری و....را داراست.  

با توجه به شرایط بدی که دارم از نوشتن ادامه  مطلب معذورم(دارن با کارت ملی برنج می دن )

ادبیات شیشه ای

امروز امتحان داشتم وموقعی که سر جلسه امتحان می رفتم درراه به نوشته های پشت ماشینها نگاه می کردم وبجای بررسی جزوه ام به بررسی نوشته هاپرداختم ! گویا آنها آموزنده تر از جزوه ام بودند وجالب تر.

من معتقدم که ادبیات جدیدی در حال رونق گیری است که ریشه در ادبیات شلگیری یا گلگیری دارد. 

این ادبیات که از ماشینهای سنگین  آغاز شده وغالبا برروی شلگیر یا گلگیر ماشینها می نویسند وحکایت از بینش راننده محترم داشت . 

بیش تر این شعارها ونوشته ها در زمان قدیم در مورد جوانمردی ومضوعات اخلاقی بوده است. 

لاکن با پیشرفت مدنی واجتماعی وتکنولوژی ،وبا تولیدات روبه رشد ماشینهای داخلی این ادبیات به ماشینهای کوچک نیز سرایت کرد وهمانند موصنوعات داخلی از کیفیت افتاده اندویا شاید برعکس. 

به نظر این حقیر ادبیات شلگیری نام خود رابه ادبیات شیشه ای تغییر داده است. ویا به بیانی دیگر ادبیات شیشه ای نوع تکامل یافته ادبیات شلگیری است.

وجه تسمیه ی ادبیات شیشه ای: اکثر این اشعار و ابیات وجملات بر پشت شیشه عقب ماشین نوشته شده وغالبا منعکس کنند احساسات شکننده راننده محترم است . 

لازم به ذکر است که ادبیات شیشه ای باما سخن می گویند  

وگاهی نشانه  اعتراض است ((خوشه یکم ))  -سخت نگیر اینم میگذره

گاهی حکمت است((هرسربالایی یک سرپایینی دارد )) 

گاهی جواب راننده پشت سری است(( خودتی ))((امشی اولااتدردم))

وگاهی شکایت است ((خر بخر از این خودرو نخر))  

گاهی یادی از عزیزان کردن است ((به یاد برادر))  

وگاهی نشانه عشق است.   ننه سلطان غمه

گاهی موعظه است ودرخواست(جان مولا هرکه هستی مردباش)) ((به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد))

ودر برخی مواقع ادبیات مسخره ولودگی  هم دیده می شود . (( جوجه خر است . )) 

(( بی تو هرگز ........با تو؟ عمراً))   

وگاهی مذهبی اعتقادی است(( هرکس به کسی نازد،ماهم به علی نازیم )) 

گاهی هم انگار شناسنامه است که اسم فرزندان را روی آن می نویسند. حمود -عبود شقایق بابا

از آنجا که این ادبیات بر روح و روان مردم تاثیر گذار است لازم است نظارت بیشتری از طرف فرهنگستان و ادب بر آن شود. 

البت اگر بتوان بر کرایه ها نظارت شود دیگر نیازی به نظارت ادبیاتی نخواهیم داشت  وما نظارت کاملی خواهیم داشت.

مخلص کلام اینکه یک نوشته کلی ذهن این حقیر را به خود مشغول کرد. که با کمی دقت متوجه موضع خواهیدشد 

((خداوندا دوزخت فرداست چرا امروز می سوزانی مرا!!!!!!!!!!!! )) 

بفرما !!!!!!!!!!!! 

دهنم به اندازه دهن کفشم باز مانده بود که این دیگه چیه ؟!!!  

یک جمله است اما برای توضیح دادنش چند جلد کتاب باید نوشت. 

لاکن ما جوابش را با استفاده از ادبیات شیشه ای خواهیم داد. 

بالای سرت را نگاه کن ،خدا هر کس را دوست دارد سخت تر امتحان میکند اما هیچوقت هم تنهایش نمیگذارد فقط کافیه بهش اعتماد کنی  

خلاصه از ما گفتن بود واز ........... 

چقدر از این نقطه چینها بدم می آید.هم در امتحان وهم بعضی مواقع نمی توان آنها راپرکرد.

پسریا دختر کدام یک بهتر است؟

واضح ومبرهن است که سوال علم بهتر است یا ثروت ؟در قدیم مسئله ای لاینحل بوده که جمع کثیری از مردم وعلمای عظام را سرکار گذاشته وبا مرور زمان وتحقیقات میدانی معلوم شد که ثروت بهتر است .بهترین دلیل برای اثبات این مدعا  کرایه ماشین است چون کسی که پول نداردنمی تواند کرایه بدهد وعلم بدست بیاوردواستفاده از الاغ واسترواسب وامثالهم علاوه بر مشکلات عدیده نگهداری آنها ،چون دارای پلاک ملی ووسایل روشنایی نمی باشدحق تردد نداشته وتوسط پلیس راهور اعمال قانون خواهد شد  

فلذا این توجیه کفایت می کند که ثروت بهتراست وثروت علم وجاه می آورد(نمونه همان وزیر که دکتری قلابی داشت !)

در مورد دانشگاه مجازی نیز چون کلاسها از طریق اینترنت برگزار می شوند وهزینه اینترنت بالاست فلذا در صورت نداشتن پول نیز نمی توان مجازی درس خواند . 

در هرصورت این سوال حل شده تلقی شده وجای بحثی وجود ندارد. 

از آنجا که برای هر چیزی جایگزینی می باشد به نظر این مغفورٌله سوال ((پسر بهتر است یادختر)) جایگزین این سوال کلیشه ای گردد. 

حالا چرا ما به فکر این سوال افتادیم ؟! از آنجا که یکی از دوستان ما صاحب دختری شده است! اینجانب مزایا ومعایب داشتن دختر وپسر را بررسی کرده ،وچون مطالب را ارزنده یافتم خواستم که عموم مردم از نتایج این تفکر بهرمند گردند . 

ابتداعلل گرایش مردم به پسر داشتن را مورد بررسی قرار داده وسپس مزایا ومعایب دختر داشتن را بررسی کرده ودر آخر به نتیجه گیری می پردازیم . 

علل گرایش به پسر داشتن در قدیم الزمان : 

1- فرزندان ذکور در قدیم الایام به علت وجود کار کشاورزی وگله داری برای کار مناسب بوده (خر حمالی)و در بورس بوده وشاخص بورس پسران را بالا کشیده. (استفاده به عنوان منبع تامین معاش وسرمایه)

۲- در جنگ های طایفه ای ومحله ای فرزندان ذکور نقش اساسی داشته وهرکه مردش بیش بردش بیشتر بوده است. (استفاده به عنوان نیروی جنگی)

۳- تربیت فرزندان ذکور در اجتماع به مراتب آسان تر بوده ونامبردگان در کلاسهای خیابانی وفلکه ها به راحتی رها شده وخدشه ای به آنها وارد نمی شد واگر هم می شد از قیمت آنها کم نمی گردید! (آموزش آسان)

۴- خرج ومخارج نگهداری فرزندان ذکور به مراتب پایین تر بوده وگاها به صفرمی رسیده برفرض مثال سالی یک دمپایی ویک شلوار وپیراهن کفایت می نمود . وشام ونهار را درمراسمات وخانه ی همسایه می خوردند.(به مفت زنده ماندن )

علل گرایش مردم در قدیم به دختران : 

علت خاصی به ذهن مورخان واندیشمندان نمی رسدوگویا مردم از روی تفنن و صرفا برای تنوع از دختران نگهداری می کردند!  

اما از علل عدم علاقه به نگهداری دختر می توان به هزینه بالای نگهداری آن مانند خرید یک دست لباس در هر عروسی ومراسم و... سخت بودن نگهداری ورها سازی دختران در اجتماع همانند خیابان وفلکه و... -متعصب بودن مردان بر روی برخی از رسوم وعادات های غلط اجتماعی - نازک نارنجی بودن خانمها! (لوس بودن)- پرحرف بودن وغیر قابل تحمل بودن آنها- ومواردی که از ذکر آنها بنابردلایل امنیتی وخجالتی  معذوریم.

شرح مختصر : 

موارد فوق در قدیم از اصول وعلل گرایش مردم به داشتن فرزندذکور می باشد واکنون با توجه به تغییر شرایط اقتصادی واجتماعی که در ذیل می آید مردم تمایل به نگهداری وپرورش فرزند اناث (دختر)دارند. 

علل گرایش به دختران در این زمان: 

۱- پایین آمدن هزینه نگهداری زنان با توجه به ورود پوشاک چینی ولوازم آرایشی چینی ! هم چنین کوتاه شدن مانتوها به نصف اندازه قدیم بی تاثیر نیست!  

۲- رواج زن سالاری در جامعه ومبادله نقش زن با مرد(یعنی زنها مرد شدند ومردهازن) 

۳- بالا رفتن قیمت طلا وجواهرآلات وبه تبع آن بالا رفتن مهریه (البته این مورد در جاهایی که زن جهاز با خود می آورد یک ضررمحسوب می شود اما در خوزستان این یک حُسن است) 

4-پرهیز مردم از درگیریهای محله ای وطایفه ای با توجه به اطاله دادرسی و معطل شدن در کلانتری هاو...... 

5- نبود آب کافی برای کشاورزی  

6-  درصورت وجود آب قطره ای در برخی مناطق ،ورود تجهیزات مدرن مانند تراکتور و...

7-پایین آمدن کیفیت مردان نسبت به گذشته  

8- نبود فلکه های مناسب وپارک وامثالهم جهت رها سازی مردان (تنها پارک های موجود نیز بنا به دلایلی به خواهران تعلق دارد و ورود مردان در آن ممنوع است) 

9- بقیه موارد  

توضیح : 

در این زمان کسانی که 4دختر دارندودرست آنهارا تربیت کند علاوه بر ورود به بهشت ، فردی ثروتنمد حساب شده که علاوه بر این موارد ،صاحب چهار مرد نیز خواهد شد!

اشتیاق وتبعیض

در منزل ودر کنار کانون گرم بخاری گازی لم داده بودم واز بوی گازی که بوی نفت می دادلذت  

می بردم گویابه جای گاز ،نفت در لوله ها  جریان دارد . نفتی که از استانم بیرون می آید وخرج جاهای دیگر وکشورهای دیگر می شود اما....

در این افکاربودم که موبایلم زنگ خورد ورشته افکارم را پنبه کرد. 

گوشی را برداشتم بنده خدایی که جویای کار بود زنگ زد .با اشتیاق وبا حیای خاصی از استخدام سرایدار در آموزش وپرورش سوال می کرد والتماس دعا داشت . 

مدارکی از من می خواست که نشدنی بود واگر شدنی بودند باز هم بدردش نمی خوردند .  

من کاره ای نیستم . ولی بجای بعضی مسولین خجالت کشیدم.

نمی دانم برخی از این مسولان چه مرگشان شده ؟ 

قرار است چند نفری را به عنوان مستخدم وسرایدار استخدام کنند کلی ملت ریخته در اداره آموزش وپرورش .آخرین آماری که دارم بیش از صد نفری می شوند در حالی که 12 نفرمی خواهند . 

تا اینجای قضیه مشکلی نیست .مشکل اینجاست که  این 12 نفر انتخاب شده اند وبرای بعضی از کارهای اداری وبرای سرپوش گذاشتن روی برخی زد وبندها خیل عظیمی از جوانان وبه تبع آن خانواده های آنها را اساسا سر کار گذاشتند . 

بیچاره ها با اشتیاق به دنبال جور کردن مدرک وکارنامه وکپی وامثال آن  بودند در حالی که آن روی سکه چیز دیگریست ! 

بعضی وقتها آدم از آدم بودنش بدش می آید. 

بعضی از آنها متوجه قضیه هستند ومی دانند که 12نفر انتخاب شده اند لاکن باز هم تیری در تاریکی رها می کنند .  

ما مسلمانیم  وبه جهان آخرت اعتقاد داریم وقتی به یاد آن روز می افتم وروزی که دروغ هایمان نمایان می شوند تنم می لرزد . حاضرم در آتش بسوزم تا جلوی همه رسوا شوم. 

خدایا ما وآنها را ببخش. 

حوصله طنز نوشتن هم ندارم !همین که این وضعیت در مملکت اسلامی رخ  می هدخودش کلی طنزه!!!!!!!

ما انسانها اساساً لجبازیم .

ما انسانها اساساً لجبازیم . 

تا دنیا بوده ومورخان نوشته اند انسان موجودی ناشناخته است که فقط سازنده آن یعنی پروردگار عالمیان آن را می شناسد بلاتشبیه به هواپیماهای آمریکایی بدون سرنشین که جدیداً بچه های ما یکی از آنها را دستگیر کرده ودر حال بازرسی وبازجویی ازخلبان آن هستند !!! 

(منظور از بچه ها ،فسقلی های اینجانب نیستند بلکه بچه های اطلاعاتی را عرض می کنم که سعی می کنیم در نوشته های خودمان صمیمی تر با آنها برخورد کنیم تا موجب بسته شدن مغازه ی مجازی ما نشوند)   

طبق معمول یک نمونه عرض فرموده تا موجب تنویر افکار عمومی گردد.وحق مطلب ادا شود. 

نمونه کوچک : 

بارها خودتان دیده اید وقتی به بچه ها بگوییم با فلانی دعوانکن آنها دقیقا حرف مار گوش کرده والبته برخلاف شنیده ها عمل می کنند وما سر از بیمارستان در می آوریم . 

نمونه بزرگ: 

در زمان قدیم به زنها می گفتند :حجاب معنی ندارد وبی حجاب باشندنامبردگان که جزو انسانها حساب می شوند لجاجت فرموده عبا وچادر سر می کنند . 

و وقتی زمانه عوض شد وحجاب مورد سفارش قرار گرفت متاسفانه شاهد لجاجت نامبردگان و ترویج بی حجابی هستیم.  

البت در ترویج بی حجابی موارد متعدد دخیلند از آن جمله : 

1- مسله اقتصادو تورم باعث شده لباس زنها کوتاهتر تولید شود تا جامعه نسوان بتوانند برای هر مراسمی لباس عوض کنند وپول کمتری پرداخت نمایند که با احتساب سرانگشتی این مورد اشتباه به نظر می رسد. 

 

(قیمت های مربوط به قبل ازتحریم می باشد)

2- بالا رفتن قیمت طلاجات در چند دهه ی اخیر باعث شد که زنان برای نشان دادن طلاجات خودلباسهای کوتاهتری بپوشند که خوشبختانه با ورود آقایان دزد این عامل کاهش چشم گیری داشت (یکی از علل عدم دستگیری سارقان مبارزه با این حرکت خانومها ومبارزه بابی حجابی می باشد) 

3-زن ذلیلی مردان نیز در این امر موثر بوده است .که از شرح این بند معذوریم. 

4-بی حجابی در این زمان به اعتقاد برخی از اندیشمندان جدول نشین کنار خیابان نشانه اعتراض به جامعه مردسالارو وضعیت موجودجامعه می باشد .

به نظر اخویتان اگر با زنها درست برخورد می شد آنها لجاجت به خرج نمی دادند واکنون جامعه ما عاری از بی حجابی بود. 

5- به عقیده برخی از روان شناسان بی حجابی نوعی تکدی گری است که البت ما با آن .....  

  

6- باتوجه به عدم کارایی علم ودانش درجامعه کنونی بی حجابی نشانه ای بارز از فرهنگ بالای خانواده می باشد. وبه نوعی جایگزین علم ودانش است.  

 

7- بی حجابی ارتباط با سرمایی یا گرمایی بودن بودن انسان دارد.  

 علل دیگری هم وجود دارد که با توجه به طولانی شدن مطلب از مطرح کردن آنها معذوریم.

شب یلدا

واضح ومبرهن است که آدم بعضی وقتها در مقابل بعضی چیزها هنگ می کند یعنی ابتدا مغز، سوت کشیده سپس برای مدتی سلولهای خاکستری مغز آن دست از کار می کشند وآدمی با چشمان باز به جهان خیره می شود، در حالی که دهان مبارکش بازمانده است. 

حالا چه موقع انسان می هنگد ؟ 

برای نمونه در همین شب یلدا . 

چرا می هنگد ؟ 

جوابش واضح ومبرهن است .جواب این سوال را با یک سوال جواب خواهیم داد. 

چرا شب یلدا اختراع شد ؟ 

جواب :چون چند ثانیه ای شب یا روزطولانی تر شده است!!!!!!! 

 


تو میری و من فقط نگاهت می کنم
تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست  

بفرما این هم یک شعر در باب یلدا  

این همه ما زنده بودیم .وکاری به کسی نداشتیم حالا یک چند ثانیه بیش تر که چه؟ 

ولی در کل بهانه خوبی است برای دورهم بودند شاید این چند لحظه به یادمان بیاورند که دیگران هم هستند


 

یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را
باید جشن گرفت  

خلاصه یادمان باشد که دوستانی هم داریم  وشادیهایمان را با آنها قسمت کنیم

چنانکه یکی از دوستان ارسال فرمودند: 

تودلداری چومن دیونه داری  

                    تو مجنونی چو من بی خونه داری 

شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست  

                    اگه تو یخچالت هندونه داری

زندگی روستایی

   

این روزها ، هرعصرجمعه  به  یکی از روستاهای اطراف شهرمان می روم.(عکس فوق دزدیه اصلاهمچین روستایی نداریم صرفا جهت رنگ ورو دادن به وبلاگ عکس فوق را گذاشتم)

وارد روستا که شدم به نظر می رسد خانه ها را هرجور که دلشان می خواسته ساخته بودند . واصلا تابع نظم خاصی نیست. 

اما برای آنها منظم است !

خانه های بزرگ که دور تا دور آن ،اتاق ساخته بودند وگویا کاروانسراست . 

در هر اتاق یک خانواده زندگی می کند.بعضی ها  چندتا بچه دارن وبعضی ها تازه ازدواج کردند. 

در کل اگه خوب نگاه کنی همه با حداقل امکانات زندگی می کنند و همه خوشحالند وضع خانه ها در مقایسه با شهر، به ما می گوید که :خانه های آنها موقت است و دلبستگی به دنیا ندارند. 

آدم در لحظه اول می ماند چه بگوید اما باکمی تامل می فهیم که واقعا دارند زندگی می کنند. 

زندگی کاملا طبیعی دارند . هرکس کمکی بخواهد یاری می بیندوهمه از جیک وپیک هم باخبرند.  

هرچند از مسائل سیاسی باخبرند اما وقت خود را برای این چیزها صرف نمی کنند ! 

به وضع موجود قانعند شاید بخاطر اینکه نمی توانند عامل تغییر باشند ویا شاید واقعا به تقدیر خود راضی اند.

از بین این آدمها کسانی به شهر رفته اند اما دیگر این خلقیات را ندارند.عجیب است .نمی دانم زمین شهر فرق می کند یا مردمش ؟! 

گاهی ،شبها با خود می اندیشم که برای چه ما این همه غصه می خوریم پول جمع می کنیم وخانه می سازیم ؟ مگر ما تا ابد اینجاییم؟ چرا در کنار امکانات شهری اخلاق روستایی وجود ندارد؟

ولاکن موقعی که صبح می شود هم چیز را فراموش می کنم ودوباره به دنبال پول می روم ودوباره شهریِ مادر زاد می شوم. 

گاهی باید در شب ماند واز تاریکی استفاده کرد تا روشنایی معنا بدهد. 

چی نوشتیم ما ؟

چگونه متاهل شدن باعث ترک تحصیل می شود؟

واضح ومبرهن است که متاهل بودن مزایا ومنافع بی شماری دارد وبر منکر آن لعنت ! 

اما این امر مهم ضررهای فراوانی نیز دارد که تحقیقات مخفی زیادی این ضررها را اثبات کرده است . 

لاکن به دلایل سیاسی وامنیتی وجانی ناشی از جامعه نسوان تاکنون نتایج این تحقیقات افشا نشده اندودر دل مردان همچنان محفوظ مانده اند.   

نمونه ی  عکس از بلای طبیعی پیش آمده بر سر محققی که قسمتی از تحقیقات آن لو رفته بود. 

اما ،امروز اینجانب با کمال مردانگی سعی در بررسی یک ضرر مهم متاهل بودن با عنوان ((چگونه متاهل شدن باعث ترک تحصیل می شود ؟))را دارم امیدوارم بعد از انتشار این مطلب جان در بدن داشته وبااندکی صحت وسلامت در آینده نیز بتوانم مطالبی را منتشر کنم  

بررسی را با یک خاطره که نوعی تحقیق میدانی است آغاز می نمایم. 

در یک روز که اینجانب در حال مطالعه کتاب درسی کارشناسی ارشد خود بودم  . 

ابتدا عیال عزیز با در دست داشتن لیستی عریض وطویل خواستار خرید آن برای رفع مایحتاج منزل شد. فلذا چون دستور لازم الاجرا بود با دوچرخه آبا واجدادی خود وصرفا برای صرفه جویی در مصرف سوخت وهمچنین احترام به آبا واجداد ونه برای خسیس بازی در آوردن ،روانه بازار گردیدم . 

چون اجناس طبق معمول کمی گران تر شده بودند در لیست درخواستی دست برده و۲کیلورا نیم کیلو ونیم کیلو را به مثقال تقلیل دادم .

خلاصه کلام وقتی خواستم جنس ها را سوار بر دوچرخه نمایم آقای دزد محترم زحمت کشیدند و لاستیک جلوی دوچرخه حقیر  را غیب فرمودند از آنجا که شکایت در کلانتری سودی نداشت وعلاوه بر آن باید اصالت دوچرخه را اثبات می کردم وهمچنین برای کم کردن آمار جرم وجنایت از این کار صرفه نظر کردم. 

فلذا همانطور که آمده بودم به خانه برگشتم با این تفاوت که  در آمدن سوار دوچرخه بودم در برگشت دوچرخه سوار من بود.    

القصه ، وقتی بعداز این همه مصیبت وارد منزل شدم مستقیم سراغ کتاب رفتم وشروع به درس خواندن نمودم و زیر کلمات کلیدی خط می کشیدم .در این حین فرزند ارشدم نیز دراز به دراز در کنارم لم داد وشروع به دایره کشیدن در کتاب مشارالیه نمود . 

خیلی خوشحال شدم چون تاثیر مثبت بر فرزندم گذاشتم تا او هم علاقه مند به کتابخوانی شود از او پرسیدم :چکار می کنی  

فرمودند : دارم دور آ کلاه دار خط می کشم . 

من هم یک آفرین نثارش کردم . 

در این حین دیدم که قیچی در دست دارد و زوم می کند به کتاب حقیر!!!!!!!!!!!

گفتم :چکار می خواهی انجام دهی ؟ 

فرمودند : می خواهم آ کلاهدارها را قیچی کنم بچسبانم به دفترم ! 

خلاصه در گیری بالاگرفت و از آنجا که این ملعون پشتیبانی چون مادرش دارد اینجانب روانه تالاراندیشه (w.c)شدم! 

آری در شرایط بد آب وهوایی شروع به مطالعه کردم وفرزندبرومندم در پشت درب همچنان منتظر بیرون آمدنم بود .  

این واقعه تلخ دوساعت به طول انجامید که با شکست مفتضحانه اینجانب وپیروزی فرزندم پایان یافت.

واقعا جای سوال اینجاست که این دلیل محکمی برای ترک تحصیل نیست ؟

 

شاعرمی فرماید : چرا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی  

                                        متاهل گشتم اینجانب ندانستم که ترک آردبدینسانی